اساسی سازی حقوق کار در کشورهای لیبرالیستی و سوسیالیسم

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,836

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LAWJC01_141

تاریخ نمایه سازی: 17 خرداد 1399

چکیده مقاله:

یکی از مهم ترین مبانی تطبیقی حقوق اساسی در عصر مدرن، بررسی پدیده اساسی سازی قوانین است. سیر پیدایش قوانین و چگونگی اساسی سازی آنها در دولت های مختلف، نشان دهنده توجه کشورها به آن مفاهیم حقوقی است. حقوق کار در اثر بسط مفهوم کار و توسعه روابط کار، به عنوان شاخه ای کلیدی در حقوق عمومی بوجود آمد. در دوران فئودالیسم اروپایی و ساختارهای ارباب و رعیتی هنوز سخنی از حقوق کار در میان نبود و با گذر زمان و ایجاد جنبش هایکارگری و مقابله با فئودالیسم نخستین جوانه های حمایتی در قالب حقوق کار پدید آمد. در میان اندیشه های پسا فئودالیسم که به حقوق کار پرداخته اند، دو مکتب بنیادین و با سابقه، یعنی مکاتب لیبرالیسم و سوسیالیسم نقش حیاتی ایفاء میکنند. اندیشه لیبرالیسم که در اواخر قرن 18 میلادی در اروپا شکل گرفت و تا ابتدای قرن 20 میلادی ادامه داشت، محوریت را بر آزادی و اصالت فرد قرار داده بود. مکتب سوسیالیسم نیز در اثر ناکارآمدی های لیبرالیسم در قرن 20 میلادی توسعه یافت و محوریت را بر اصالت جامعه نسبت به فرد قرار داد. نگرش هر یک از این مکاتب و دولتهای تابعه آنها، به حقوق کار و بسط آن در قالب های حقوق اساسی (اساسی سازی) و قوانین عادی قابل توجه است. کشورهای پیرو این مکاتب نگاه های مختلفی به حقوق کار داشته و هر یک به نحوی به اساسی سازی حقوق کار پرداخته اند. در این مقاله پس از مطالعه مفهوم کار، رابطه کار و حقوق کار، نگرش دو مکتب لیبرالیستی و سوسیالیستی به حقوق کار بررسی و پس از آن اساسی سازی حقوق کار در دولت های پیرو این دو مکتب یعنی انگلستان، ایالات متحده آمریکا، آلمان، روسیه و کوبا مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت.

نویسندگان

علی ربانی

کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه قم