خودانتقادی تذکره ای: جنبه ای مغفول مانده از مطالعه در تاریخ ادبیات

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 466

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MATNPAGOOHI04_089

تاریخ نمایه سازی: 7 اسفند 1396

چکیده مقاله:

نقد خویشتن آن است که در شرایط وحدت پدیدآور-منتقد شاعر یا نویسنده در جایگاه منتقد اولیه، به نقد اثر، روش، نگرش و یا شخصیت ادبی خویش بپردازد. منتقد اولیه، در مقایسه با منتقد ثانویه تعریف میشود که هر خواننده منتقدی بهجز پدیدآور مورد نظر است. خودانتقادی ادبی انواعی دارد. خودانتقادی تذکرهای)زندگینامه ای( آن است که پدیدآور اثر ادبی، نسبت به شرایط، موقعیت و مسایل زندگی خویش انتقاد کند. این نوع نقد، فصل مشترکی با شواهد بث الشکوی دارد، اما از آنجا که شامل اعلام رضایت از موقعیت نیز میشود، حوزه وسیع تری مییابد. در تحقیق حاضر که با روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده است، تلاش خواهیم کرد تا با استفاده از شواهدی که از متون نثر و نظم و سخنان پدیدآوران ادبی در مقدمه کتب، یادداشتها، مقالات و امثال آن، بدست میآوریم، تعریفی روشن از خودانتقادی تذکره ای)با توجه به هر دو جنبه مثبت و منفی آن( ارایه دهیم. چنین تعریفی دریچه ای جدید را بر روی متون ادبی خواهد گشود و به ایجاد زمینهای برای تحقیقات مفصل تر در مورد تاریخ ادبیات کمک خواهد کرد. از یافتههای این تحقیق میتوان دریافت که شعرا و نویسندگان ادب فارسی، در آثار خود، یعنی به صورت درونمتنی، نه تنها به جنبه های ناسازگار زندگی خویش اشاره کردهاند، بلکه در موارد متعدد، چگونگی مساعدت شرایط اجتماعی با زندگی فردی خویش را نیز مورد توجه قرار داده و نسبت به آنها اظهار نظر کردهاند. قدرشناسی حاکم وقت نسبت به شاعر و موافقت معشوق با شاعر عاشق از جمله این موارد است.

نویسندگان

مهرداد نصرتی

دانشجوی دکتری و مدرس گروه ادبیات فارسی، دانشگاه یزد،

یداله جلالی پندری

استاد گروه ادبیات فارسی، دانشگاه یزد،