الگوی مراجعه مجدد مشتریان به بانک با استفاده از تکنیک معادلات ساختاری (مطالعه موردی: بانک قوامین)

در بسیاری از سازمان ها، امروزه برند و ایجاد برند در زمره اصلی ترین سرمایه های سازمانی به شمار می آید. نام تجاری (برند) این امکان را به مصرف-کنندگان محصولات می دهد تا میان تعداد زیادی از محصولات و خدمات که در بازار عرضه شده است تمایز قائل شوند. هم چنین استفاده از نام تجاری (برند) باعث می شود که مصرف کنندگان یک محصول خاص، زمان کمتری را برای انتخاب محصولاتشان صرف نمایند. این تحقیق به ارائه الگوی مراجعه مجدد مشتریان به بانک با استفاده از تکنیک معادلات ساختاری می پردازد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه مشتریان بانک قوامین شهر شیراز تشکیل می دهند که تعداد آن ها نامحدود می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان برابر با 384 در نظر گرفته شده است. آزمودنیهای پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. نتایج حاکی از آن است که بین تصویر بانک، وفاداری، ارزیابی بانک، کیفیت خدمات ادراک شده، ارزش ادراک شده، تبلیغات، رضایت مشتری، اعتماد و قصد مراجعه مجدد به بانک ارتباط معناداری وجود دارد.

کلیدواژه ها:

تصویر برند ، ارزیابی برند ، وفاداری مشتری ، ارزش ادراک شده ، کیفیت ادراک شده ، تبلیغات ، اعتماد ، رضایت مشتری ، قصد خرید مجدد