تحلیل مولفه های ناب- چابکی در صنعت تولید قطعات پلاستیکی با استفاده از تکنیک DEMATEL فازی

هدف از پژوهش حاضر شناسایی ویژگی های ناب-چابکی و تعیین چگونگی اثرگذاری و اثرپذیری آنها درصنعت تولید قطعات و محصولات پلاستیکی است. در این راستا بعد از مطالعه مبانی نظری و پیشینه موضوعناب-چابکی، ویژگی های آن شناسایی و برای تعیین میزان اثرگذاری و اثرپذیری این ویژگی ها روشDEMATEL فازی به کار گرفته شد. برای اخذ نظرات خبرگان، پرسشنامه متناسب با این روش طراحی شد و کارشناسان و مدیران با تجربه یک شرکت تولیدی در صنایع پلاستیک مبنای تکمیل این پرسشنامه قرارگرفتند. یافتههای این پژوهش حاکی از این است که در این صنعت دو ویژگی مدیریت استراتژیک و مدیریت دانش و یادگیری به عنوان متغیرهای علی تاثیرگذار و چهار ویژگی حساسیت به بازار و مشتری ، یکپارچگی ، مدیریت تکنولوژی و سیستم و روابط همکارانه به عنوان متغیرهای تاثیرپذیر شناخته می شوند. به طوری که در این میان ویژگی مدیریت استراتژیک تاثیرگذارترین و ویژگی یکپارچگی تاثیرپذیرترین متغیرها در این صنعت هستند. همچنین ویژگی حساسیت به بازار و مشتری بیشترین ضریب وزنی را در بین سایر ویژگی ها دارد و به عبارتی دارای بیشترین تاثیر در کل سیستم است. بنابراین از آنجاییکه ویژگی مدیریت استراتژیک اثرگذارترین ویژگی بر سایر ویژگی ها است و هر گونه تغییر در این ویژگی موجب اثرگذاری بر سایر ابعاد می گردد؛ مدیریت و برنامه ریزی صحیح میان مدت و بلندمدت در حوزه های تولید، منابع انسانی، طراحی محصول و مدیریت تغییر برای این صنعت ضروری به نظر میرسد. همچنین با در نظرگرفتن مدیریت دانش و یادگیری به عنوان دیگر ویژگی تاثیرگذار، ایجاد سازوکار خلق، کسب و به اشتراک گذاری فعالانه دانش قابل توجه است. از آنجایی که حساسیت به بازار و مشتریم اهمیت بسزایی دارد و به عنوان مهمترین عامل معرفی شد، ایجاد فرآیندها و محصولات مشتریمحور و داشتن روابط نزدیک و مستمر با مشتری اهمیت بسزایی دارد.

کلیدواژه ها:

ناب-چابکی ، دیمتل فازی ، صنعت پلاستیک