تفکر استراتصیک در مدیریت اخلاق حرف ای سازمان ها

در محیطی که ویژگی آن پیچیدگی و تغییر مستمر است، گفته می شود که ظرفیت نوآوری و تفکر استراتژیک واگرا بسیار بیشتر از برنامه ریزی استراتژیک محافظه کارانهه و همگرا به عنوان هسته مرکزی خلق مزیت رقابتی به حساب می آیند . اما به نظر می رسد هم تفکر استراتژیک و هم برنامه ریزی استراتژیک هر دو نیاز امروزی سارمانها باشند . در این مقاله ابتدا سعی می شود تا با تشریح دو مفهوم تفکر و برنامه ریزی استراتژیک، به این نتیجه رسید که این دو مفهوم نانقض یکدیگر نیستند ، بلکه مکمل هم می باشند و به کارگیری هر دو در سازمان ها ضروری است . سپس این دو مفهوم با مکتبهای یادگیری و برنامه ریزی گفته می شود و در نهایت به این نکته پی خواهیم برد که دو مکتب یاگیری و برنامه رثزی نیز به مانند تفکر و برنامه ریزی استراتژیک ، مکمل و پشتیبان هم هستند. با شتبا روز افزون تحولات و دگرگونیها در دنیای کنونی که عصر اطلاعات و ارتباطات است و به دلیل بی ثباتی و تغعییر پذیری و نیز غیر قابل ئیش بینی بودن این تغیرات ، آنچه که کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را در جهت افزایش بهره وری و ترقی آنها مددد می رساند ، همانا استفاده از خلاقیت کارکنان که با کمک یکدیگر در جهت رشد و بالندگی سازمان خود و در نتیجه ، جامعه بکوشند . محقق در این پژوهش به دنبال بررسی رابطه بین تفکر استراتژیک در مدیریت اخلاق حرفه ای سازمان ها می باشد تا از این طریق بتواند به ارائه مبانی نظری و نتیجه گیری د رارتباط با موضوع تحقیق پرداخته است .