سنجش میزان تفکر سیستمی مدیران ارشد آموزش و پرورش و بررسی رابطه آن با رضایت شغلی کارکنان

تفکر سیستمی یکی از مولفههای تفکر استراتژیک است که چارچوب مفهومی حل مسایل موجود در سازمان را تشکیل میدهد و از طریق نگرش سیستمی و همچنین تمرکز بر مشکلات در حین اجرا به حل آنها میپردازد. به این ترتیب فردی که سیستمی فکر میکند تنها در جستجوی، مجموعهای از ویژگیهایموضوع نمیگردد؛ بلکه تفکر سیستمی به او کمک میکند به مسایل به صورت جامع و نظاممند نگاه کند. هدف این پژوهش سنجش میزان تفکر سیستمی مدیران ارشد آموزش و پرورش آذربایجان شرقی و بررسی رابطه آن با رضایت شغلی کارکنان بود. روش تحقیق: این تحقیق یک پژوهش توصیفی از نوع مطالعاتهمبستگی بود و به لحاظ هدف تحقیق،کاربردی محسوب می شد . برای جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامه تفکر استراتژیک گلدمن) 2005 ( و رضایت شغلی ویسوکی و کروم ) 1996 ( مورد استفاده قرار گرفت. روایی آنها به تایید اساتید و کارشناسان رسید و پایایی آنها از طریق آلفای گرونباخ مورد تایید قرار گرفت.نرمال بودن توزیعها با آزمون کولموگروف اسمیرنف بررسی شد و مطالعات همبستگی با ضریب همبستگی پیرسون انجام گرفت. از آزمون t تک نمونهای برای بررسی فرضیه ها استفاده شد. یافتههای تحقیق نشانداد وضعیت عامل تفکر سیستمی در میان اکثریت مدیران ستادی آموزش و پرورش در حد مطلوب قرار دارد و وضعیت رضایت شغلی کارکنان نیز مناسب است. طبق نتایج رابطه مثبت و معناداری ) 0,566 R= ) بین تفکر سیستمی مدیران و رضایت شغلی کارکنان وجود دارد. نتایج: طبق نتایج این پژوهش که تفکرسیستمی مدیران و رضایت شغلی کارکنان را در ارتباط مستقیم با هم تشخیص داد پیشنهاد میشود مدیران ارشد جهت افزایش میزان رضایت شغلی کارکنان و بهبود عملکرد سازمان وضعیت تفکر سیستمی را از طریق بهبود کل نگری و توجه به کلیات سیستم و محیط به عنوان یک امتیاز مهم، بهبود بخشند

کلیدواژه ها:

تفکر سیستمی ، تفکر استراتژیک ، رضایت شغلی ، آموزش و پروش