اصطلاح شناسی سازه در ادبیات معماری

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 663

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCEAU01_207

تاریخ نمایه سازی: 5 آبان 1397

چکیده مقاله:

یکی از عوامل جدایی و ناهماهنگی سازه و معماری، فقدان ادبیات مشترک میان معماران و مهندسین و ابهام در مفاهیم مورد استفاده است. به منظور درک رابطه ی میان سازه و معماری، لازم است مفهوم سازه را مورد بازنگری قرار دهیم. در این پژوهش برای رسیدن به پاسخ این پرسش که چه مولفه هایی بر مفهوم سازه در معماری دلالت دارند، ابتدا تعاریف و کاربردهای سازه و معادل انگلیسی آن، یعنی استراکچر، مورد بررسی قرار گرفت. در این بخش مشخص شد واژهی سازه، که معادل واژه ی استراکچر در نظر گرفته شده، در زبان فارسی کاربرد چندانی نداشته؛ اما همواره می تواند مفاهیم ساز و هماهنگی (در ارتباط با موسیقی) و مفهوم ساختن را به ذهن بیاورد. سپس با بررسی کاربردهای واژه ی استراکچر در تاریخ معماری مشخص شد این واژه به صورت دو استعاره از حوزه ی زیست شناسی در قرن نوزدهم و زبان شناسی در قرن بیستم، وارد ادبیات معماری شده. این دو استعاره به لحاظ اهمیت مفهوم عملکرد (فانکشن) با یکدیگر در تضاد هستند. در زبان فارسی، بیشتر واژهی سازه به عنوان معادل استعاره ی زیست شناسی استراکچر استفاده شده و مفهومی واقعیتر و مشهودتر است؛ از واژه ی ساختار نیز به عنوان معادل استعارهی زبان شناسی استراکچر استفاده شده که مفهومی انتزاعی تر و نامریی تر را نمایندگی می کند. مرز واژه های ساختار و سازه ممکن است گاهی کمرنگ شود. مولفه های تاثیرگذار بر مفهوم سازه، مفاهیم عملکرد (فانکشن)، زندگی (حیات)، سازماندهی، سلسله مراتب، ارتباط متقابل اجزا، ساخت وساز (کانستراکشن) و تاثیرگذاری بر فرم هستند که مولفه های هر یک از این مفاهیم در ارتباط با مفهوم سازه، میتواند در ادامه موضوع پژوهش قرار گیرند.

نویسندگان

مسعود نبی میبدی

استادیار، دانشکده ی هنر و معماری، دانشگاه یزد، یزد

محمد نورانی سعدالدین

دانشجوی ارشد معماری، دانشکده ی هنر و معماری، دانشگاه یزد، یزد