بررسی رابطه بین سبک تفکر مدیران بر پذیرش تغییر مدیران مدارس متوسطه شهرستان قوچان در سال تحصیلی ۹۲-۹۳

هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سبک تفکر با پذیرش تغییر مدیران مدارس در سنجش میزان همبستگی انها می باشد که به این منظور از مدل سبک های تفکر استرنبرگ استفاده شده است،پژوهش حاضر،توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. که جامعه آماری آن، شامل تمامی مدیران مدارس متوسط قوچان که مشتمل بر ۹۰ نفر می باشد که ۳۷ نفر آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش تصادفی ساده انتخاب و سپس اطلاعات و داده های پژوهش با استفاده از دو پرسشنامه استاندارد خودارزیابی سبک های تفکر (استنبرگ و واگنر ۱۹۹۲) حاوی ۱۵ سوال و پذیرش تغییر( رابرت هلر (۱۹۸۶)) حاوی ۳۲ سوال جمع آوری گردید. قبلا روایی هر دو پرسشنامه توسط محققین و در تحقیقات گذشته مورد تایید قرار گرفته بود، پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آزمون کرونباخ، سبک تفکر ۰/۸۷ و پذیرش تغییر ۰/۸۸ محاسبه شد. پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها داده های کمی با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۱ از روش های آمار توصیفی ( فراوانی متغیرهای مورد مطالعه بر حسب جنسیت،وضعیت تحصیلات،سابقه خدمت و وضعیت استخدامی،میانگین و انحراف معیار) و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون،تحلیل واریانس،آزمون توکی)تحلیل آماری شدند. برای آزمون فرضیات از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیقی مبنی بر تایید فرضیه ها است و مشخص گردید که سبک تفکر(قانون گذار،قضاوت گر،اجرایی) با پذیرش تغییر همبستگی و ارتباط معناداری وجود دارد که بیشترین همبستگی را سبک تفکر قضاوت گر و کمترین همبستگی را سبک تفکر اجرایی دارد. همچنین بین میانگین نمره تمامی متغیرها بجز سبک تفکر قانون گذار در سه گروه مدیران،تفاوت معنادار در گروه های مختلف تحصیلاتی وجود داشته است.

کلیدواژه ها:

پذیرش تغییر ، سبک تفکر ، مدل استرنبرگ و واگنر ، مدیران مدارس