بررسی ارتباط بین منابع قدرت مدیران و ابعاد فرهنگ سازمانی در بین مدیران ارشد و میانی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج

قدرت، به عنوان یکی از ابزارهای اساسی و عملی هر سازمان، محور درک رفتار سازمانی و فردی میباشد. با وجود درک اهمیت قدرت در نظریه و علم مدیریت، هنوز هم دانش و شناخت بشر در مورد آن محدود و گاهی مبهم است. این مساله به علت عدم شناخت کافی در مورد ماهیت موضوع قدرت وعوامل مرتبط با آن در سازمان است. با وجود این چون قدرت نقش عمدهای در مراودهها و روابط موجود در جریان زندگی سازمانی دارد نمیتوان از تاثیرآن در کنشهای سازمانی به سادگی گذشت . پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین منابع قدرت مدیران و ابعاد فرهنگ سازمانی در بین مدیران ارشد و میانی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد.جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران و کارشناسان ستادی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در سال 1395 میباشد که تعداد آنها 180 نفر است. برای تعیین حجم نمونه از روش تمام شماری استفاده شد و 180 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده دراین پژوهش، پرسشنامه منابع قدرت مدیران شرایخیم و هینکین ) 1989 ( و پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون) 2000 ( است که در یک مطالعه مقدماتی روایی و پایایی این پرسشنامهها به اثبات رسیده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از روشهای آمار توصیفی و استنباطی ) ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون(استفاده شد. دادهپردازی نیز با استفاده از نرمافزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که بین همه مولفههای منابع قدرت مدیران )قدرت تخصص،قدرت پاداش، قدرت اجبار، قدرت مرجعیت( و فرهنگ سازمانی )بجز قدرت قانونی( ارتباط معنیداری وجود دارد. همچنین در تجزیه و تحلیلهای یافته- های این پژوهش در بین متغیرهای مورد مطالعه، قدرت اجبار مدیران بیشترین نقش را در فرهنگ سازمانی داشته، و بعد از آن به ترتیب قدرت پاداش ، قدرت مرجعیت مدیران ، قدرت تخصص مدیران ، قدرت قانونی مدیران قرار گرفتهاند

کلیدواژه ها:

فرهنگ سازمانی ، قدرت تخصص ، قدرت پاداش ، قدرت اجبار ، قدرت قانونی ، قدرت مرجعیت