بررسی مرگ از منظر اجتماعی در داستان های کوتاه غلامحسین ساعدی

مرگ از دیرباز مسیله ی ناشناخته، موهوم، و مهمی برای انسانها بوده است از این رو در بیشترعرصه ها اعم از گونه های منظوم و منثور و هنرهای نمایشی و... نمونه هایی از حضور آن را شاهدیم. تمام کنش های انسان در راستا یا با اندیشه به مرگ و یا مقابله با آن انجام می گیرد. این مقاله قصد دارد مسیله ی مرگ را در داستانهای کوتاه غلامحسین ساعدی مورد بررسی قرار دهد. مطالعه داستانهای او نشان میدهدکه نویسنده با دید روانکاوانه و جامعه شناختی به مرگ می نگرد. او ضمن ترسیم فضایی اندوهبار – که در نگرش ناتورالیستی وی ریشه دارد- به نقد افکار و رفتار اقشار مختلف جامعه میپردازد. مرگ شخصیتها در داستانهای وی زاییده عوامل اجتماعی مانند فقر اقتصادی و فرهنگی است.

کلیدواژه ها:

مرگ ، غلامحسین ساعدی ، داستان کوتاه