واکاوی کهن الگوی زن وحشی در قصه ی دختران هیزم شکن بر اساس نظریه ی سفر قهرمان

زن یکی از نقش مایه های اصلی و محوری افسانه ها، قصه های عامیانه و داستان های اسطوره ای در ملل مختلف را بر عهده دارد.حضور زن در قصه های عامیانه به طور معمول حول محور یکی از عوامل افسون و جادو یا به شکل خدابانو و نیروی یاریگر نمایش داده میشود. تعداد قصه هایی که زن در آن به عنوان قهرمان قصه حضور دارد اندک است یا این که دست کم درواکاوی قصه ها کمتر از منظر قهرمان به زن و نیروی طبیعی و ذاتیاش پرداخته شده است. خانم کلاریسا پینکولا استس که از پیروان مکتب یونگ است در کتاب خود به نام زنانی که با گرگها میدوند با پرداختن به موضوع کهن الگوی زن وحشی در افسانه ها، جزییات عملکرد کهن الگوهای زنانه را بازگو کرده است. این نوشتار بر آن است بر مبنای نظریه ی تک اسطوره ی سفرقهرمان جوزف کمبل، همگام با عنوان و زیرساخت های کهن الگوی زن وحشی به تحلیل و توصیف قصه ی دختران هیزم شکن به روایت مردم گیلان بپردازد.

کلیدواژه ها:

جوزف کمبل ، کلاریسا استس ، سفر قهرمان ، کهن الگوی زن وحشی ، دختران هیزم شکن گیلان