بررسی ارتباط بین میزان مواجهه شغلی با مخلوط حلال های آلی و عملکرد شناختی کارگران یک صنعت رنگ

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 733

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCOHS11_014

تاریخ نمایه سازی: 30 اردیبهشت 1399

چکیده مقاله:

زمینه و هدف: مواجهه با حلال های آلی باعث بروز طیف وسیعی از مشکلات و عوارض در انسان می گردد. دو ویژگی فراریتو چربی دوستی باعث شده است که سیستم عصبی مرکزی و بطور خاص عملکرد شناختی یکی از اهداف مهم حلال های آلیباشد. در مواجهات شغلی، میزان مواجهه با حلال ها یکی از فاکتورهای مهم تاثیر گذار در میزان تغییر عملکرد شناختی میباشد. اکثر متخصصین بهداشت صنعتی بر این باورند که کشف یک رابطه دوز- پاسخ برای تشخیص محکم و قطعی بیماری های مرتبط با سیستم اعصاب مرکزی ضروری می باشد بنابراین مواجهه با مقادیر متفاوت حلال های آلی ممکن است اثراتمتفاوتی بر عملکرد شناختی افراد داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی میزان مواجهه با مخلوط حلال های آلی بر عملکردشناختی کارگران یک صنعت رنگ انجام شد.مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، 102 کارگر واحد رنگ کارخانه خودرو سازی به عنوان گروه مورد و 98 کارگر مونتاژبه عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. واحدهای رنگ شامل کابین رنگ، سالن پیش رنگ و سالن رنگ می شد. پس از نمونهبرداری از واحد رنگ و آنالیز نمونه ها توسط GC-MS ، حلال های شاخص از بین حلال های شناسایی شده، انتخاب شدند.جهت نمونه برداری و تعیین مقدار کمی از متد 1501 NIOSH استفاده گردید. مواجهه با مخلوط بخارات آلی در هر بخش بااستفاده از فرمول مجموع بخارات محاسبه شد. ارزیابی عملکرد شناختی توسط آزمون های عصبی- شناختی کامپیوتری انجام شد و عملکرد شناختی در سه حوزه حافظه کاری، توجه و زمان واکنش با استفاده از تست های ان بک، استروپ تست و زمانسنج واکنش ساده اندازه گیری شد. ارتباط بین میزان مواجهه و عملکرد شناختی از شاخص نسبت خطر که شامل فاکتورهایموثر بر عملکرد شناختی می باشد، استفاده گردید. تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 22 انجام گرفت.یافته ها: میزان مواجهه با مخلوط بخارات آلی در کابین بیشترین (EI=2/06) و در سالن رنگ کمترین مقدار (EI=0/27).میزان مواجهه با بنزن و میزان مواجهه با مخلوط ترکیبات در کابین رنگ بیش از حد مجاز مواجهه به دست آمد (EI؛> 1)؛ درحالیکه این مقدار در سایر بخش ها شامل سالن رنگ و سالن پیش رنگ پایین تر از حد مجاز بود (HI<؛1). مقادیر نسبت خطر (HQ) در سه واحد زیر واحد کابین، پیش رنگ و رنگ به ترتیب 48/5، 20/3 و 6/7 بدست آمد. بین نمرات حافظه کاری (هردو سطح) در دو گروه مورد مواجهه و کنترل، همچنین بین زمان های واکنش آن ها ارتباط معناداری برقرار بود. (P-Value <0.05) (آزمون تی مستقل). بین نمرات مربوط به آزمون توجه انتخابی ارتباط معناداری در دو گروه مشاهده نشد (P-Value > 0.05). نتایج آنالیز همبستگی پیرسون نشان داد که با افزایش شاخص نسبت خطر، نمرات مربوط به حافظه پایین تر(0/55-=R2 و R2=-0/68) و زمان واکنش افراد طولانی تر می شود. (R2=0/27). علاوه بر این، نتایج آنالیز رگرسیون چندگانه نشانداد که از بین فاکتورهای موثر، میزان مواجهه بیش از سایر متغیرها بر تغییر عملکرد شناختی افراد تاثیر گذار است.نتیجه گیری: در این مطالعه حلال های BTEX، به دلیل سطح زیر پیک بالاتر نسبت به سایر ترکیبات شناسایی شده (درآنالیز GC-MS) و خاصیت نوروتوکسیسیتی آن ها، به عنوان حلال های شاخص انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بالا بودنمیزان مواجهه با بنزن، علی رغم پایین بودن مواجهه با سایر ترکیبات، تغییر زیادی در میزان مواجهه دارد. همچنین متغیرمیزان مواجهه، بیش از سایر متغیرها بر عملکرد شناختی تاثیر گذار است. تدوین برنامه پایش عملکرد های شناختی کارگراندر معاینات بدو استخدام و ادواری پرسنل ضروری به نظر می رسد. انجام اقدامات اصلاحی در بخش کابین رنگ با توجه بهتغییرات بیشتر در عملکرد شناختی افراد شاغل در این بخش ضروری به نظر می رسد.

نویسندگان

فاطمه دهقانی

استادگروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران

فریده گلبابایی

استادگروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران

سیدابوالفضل ذاکریان

استادگروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران

الهه درتاج

استادگروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران

فریبرز امیدی

استادگروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران