بررسی ردپای هرهنوتیک در علم، فلسفه، هنر، ادبیات و دین

فهمیدن گونه ای شناختن است. خواندن یک متن یا شنیدن یک گفتار غیر از فهمیدن آن است. ممکن است کسی سخنی را بشنود یا متنی را بخواند ولی آن را نفهمد. با عمل تفسیر، متن تا حدودی شفاف می شود و معنای خود را نشان میدهد. و این جایی است که اهمیت هرمنوتیک روشن می شود. هرمونیک طی چند قرن اخیر توانسته است به عنوان یک دانش یا فن مستقل، جایگاه ویژه ای در حوزه تفکر بشری پیدا کند و امروز متفکرین برجسته فراوانی در این خصوص به تأمل و پژوهش، اشتغال دارند. افزون بر اینکه هرمنوتیک در قرن بیستم توانسته است دستاوردهای خود را به دیگر حوزه های دانش همچون فلسفه، الهیات، نقد ادبی، علوم اجتماعی و فلسفه علم سرایت داده و پرسشها و بحثهای نوینی را در آن عرصه ها پی افکند. در این بررسی به اثرات هرمنوتیک در علوم مختلف پرداخته میشود، و نظرات اندیشمندان مختلف در این باره عنوان میشود تا علاوه بر روشن تر شدن اهمیت و کاربرد دیدگاه هرمنوتیکی، زمینه برای بکارگیری آن در علوم مختلف و دانش های ترکیبی فراهم شود.

کلیدواژه ها:

هرهنوتیک ، تفسیر ، تاویل ، مدیریت ، فلسفه ، علم