نگاهی به مفاهیم اساسی در خصوص سیاست، سیاستگذاری و چرخه سیاست گذاری با تأکید بر خط مشی گذاری عمومی

با آغاز هزاره سوم و شروع عصر پیچیده عصر فرانوگرایی، سازمان ها نقش ها و وظایفی فراتر و پیچیده تر از نقش های سنتی عصر کلاسیک بر عهده گرفته اند. سازمان های امروزی از قالب سازمان های تک بعدی صرفاً اداری، اقتصادی یا آموزشی بیرون آمده اند و تبدیل به نهادهای اجتماع - سیاسی شده اند که علاوه بر انجام اهداف و وظایف محوله، باید نسبت به حساسیت ها و خواسته های محیط بیرون سازمان نیز پاسخگو و مسئولیت پذیر باشند. تدوین سیاست و خط مشی گذاری از اقدامات مهم در نظام سازی اجتماعی است. سیاستگذاران، با تدوین افق و چشم انداز آینده، مسیر پیش رو را مشخص می نمایند ومجریان، برنامه ریزان و خط مشی گذاران با مداخله هدفمند، آگاهانه و سنجیده انسانی در سیر حوادث و فرایندها، به طی طریق در مسیر پیش بینی شده و اعمال تغییرات لازم می پردازند. علوم خط مشی گذاری، ما را به عرصه فعالیت های خرد و کلان دولت رهنمون می سازند، اموری که می توان آن را از وظایف حاکمیتی شکل گیری، اجرا، ارزیابی، اصلاح و تغییر خط مشی صورت می گیرد. بنابراین سیاستگذاری واژه ای است که با حکمت، دولت، جامعه و مسائل عمومی آن گره خورده و تداعی کننده اقدام دولت در اداره صحیح امور عمومی است. اگر سیاستگذاری را با مفاهیم سیاست و تدبیر امور همراه بدانیم، بی تردید بر ضرورت دقت و تحلیل علمی آن صحه خواهیم گذاشت. درست به همین دلیل، طی سالیان گذشته سیاستگذاری به عنوان رشته ای علمی مورد توجه دانشمندان، سیاستگذاران و مدیران سازمان ها قرار گرفته است. مدیران سازمان های نوین باید نسبت به مسائل محیط بیرون سازمان آگاهی و بینش داشته و سیاست ها و خط مشی های جامعه ای که در آن زندگی می کنند را دذر ک نمایند، مسائلی همچون ارزش های حاکم، اولویت های اجتماعی و سیاست های دولتی.

کلیدواژه ها:

سیاست ، سیاستگذاری عمومی ، چرخه سیاست گذاری ، دولت ، اجتماع ، قانون اساسی