بهینه سازی محیط مدرسه

هدف این پژوهش بهبود فضاهای داخلی مدارس با جزییات واضح تر و شیوه های جامع تر برای دستیابی به معیار های شنیداری، بصری و حرارتی مناسب می باشد. پژوهش ها حاکی از این مطلب هستند که تعدادی از دستور العمل ها برای مدارس جدید و تازه تاسیس مغایر و متناقص بوده و معمولا یافتن راه حل این تناقص ها بسیار به طول می انجامد و وقفه طولانی در دوره طراحی تا رسیدن به یک تصمیم نهایی می افتد. هدف پژوهش انتقال از عملکرد بر اساس جزییات نیستبلکه دست یابی ارباب رجوع به معیار عملکرد بدون تضاد و مغایرت و جامع برای محیط های آموزشی و یادگیری می باشد.توصیه و پیشنهادات این پژوهش یک تمرین مهندسی معکوس پیش مهندسی را که منجر به آماده سازی دستور العمل های واضح تر و گویا تر می گردد، تحقق بخشیده و اجرا می کند. اشاره کردن به راهنمایی های محرزی همچون وجودDFES ، بیانیه ها و اطلاعیه های ساختمان و CIBSE ، مناسب نمی باشد. راهنمایی مسلم و محرز می بایست برای دسیابی به ایجاد یک سند مختصر بر روی یک پروژه خاص مورد استفاده قرار میگیرد.در بسیاری از موارد، مهندسی معکوس )پیشمهندسی( می تواند افزون بر فعالیت های صحیح در طول کسترش و توسعه طرح اولیه نیز به کار آید، با این وجود به نظرمی رسد که یک کاهش برنامه کلی به سبب ایجاد دستور العمل های واضح تر برای طراحان رخ دهد. نتایج کلیه این کار به شرح زیر می باشد: 1- نیاز به اجرایی شدن و به مرحله عمل در آمدن مهندسی معکوس. 2- اهمیت مشاوره و ارتباط باکاربران موافق با استاندارد های فضاهای داخلی اخیر و یک مشتری مطلع. 3- نیاز به یک شیوه کلی نگر برای روابط متقابل بین معیار های محیطی و قبول این مطلب که توافقات مورد نیاز هستند.

کلیدواژه ها:

فضاهای داخلی مدارس ، مهندسی معکوس ، محیط های آموزشی و یادگیری