بررسی نمادها در داستانی از روستای کریق
محل انتشار: چهارمین همایش نگاهی نو به زبان و ادب عامه
سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,653
فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
NLLL04_073
تاریخ نمایه سازی: 28 دی 1398
چکیده مقاله:
قصه ها و داستان های آذربایجان به تناسب شهر و منطقه و روستا تفاوت هایی دارند که آداب و رسوم و باور عامیانه خود را در آن دخیل کرده اند. با این تفاوت ها باز وجه اشتراک داستان های آذربایجان برجسته تر از وجه تمایز آنهاست. روستای کریق بزرگ از توابع شهرستان نیر استان اردبیل نیز دارای چندین افسانه و قصه است که وجه شباهت آنها با سایر داستان های آذربایجان به وضوح دیده می شود. از جمله شباهت هایی که می توان در قصه های آذربایجان ردپای آنها را مشاهده کرد. دیو، انگشتر، درد دل قهرمان داستان با گاو، پرنده، پیرزن و... . لازم است که یادآور شویم اشتراکات نمادها در داستان و قصه های آذربایجان منشایی دیرینه دارد که بعضا از سایر ملل و اقوام برگرفته شده است؛ علاوه بر این سرحد جغرافیایی آذربایجان که در قدیم از شمال به ایران و از جنوب غربی به آشور و از مغرب به ارمنستان و از مشرق به دو ایالت مغان و گیلان محدود می شده نیز چندان در تاثیرپذیری، بی تاثیر نیست. ما در این جا می کوشیم به بررسی نماد همه جانبه قصه فاطمه و یئددی قارداشی ( فاطمه و هفت برادرش) بپردازیم.
کلیدواژه ها:
نویسندگان