تحلیل روایی حکایت استاد کیمیاجوهر از مثنوی عرفان بیدل دهلوی

در پژوهش حاضر یکی از حکایت های حالت محور مثنوی عرفان سروده بیدل دهلوی تحلیل و واکاوی شده است. با توجه به اینکه مثنوی های بیدل تا کنون حوزهای تقریبا نامکشوف برای پژوهش های روایی بوده است، یکی از اهداف اولیه این پژوهش معرفی و شناسایی ارزش های ویژه روایت پردازی بیدل در مثنوی های اوست. پرسش اساسی این پژوهش آن است که روایت گری بیدل تا چه میزان دقیق، هدفمند و در خدمت اندیشه اوست و وی چه تمهیداتی برای پاسخ به پرسش های احتمالی مخاطب درجهت رسیدن به خوانش حداکثری اندیشیده است نتایج این بررسی در چشم اندازی کلی نشانگر این واقعیت است که بیدل در مثنوی هایش سبکی دیگر گونه و شگردهای روایت گری قابل تاملی اختیار کرده است و به ویژه در حکایت مزبور گرانیگاه روایت وی عنصر رمزگانهای کنش های روایتی و رمزگانهای نمادین است که در انطباق آشکاری با مفاهیم عرفانی و فلسفی خاصی است که در نظر داشته و پرداختن به آن در شناسایی دقیق دیدگاه بیدل و سبک وی ناگزیر است.

کلیدواژه ها:

بیدل دهلوی ، مثنوی عرفان ، رمزگانهای کنشی ، رمزگانهای نمادین