اهمیت و ضرورت توجه به پارادایم های آموزش هنر در ایران با رویکردی آسیب شناسانه ؛ مورد پژوهشی : صنایع دستی

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 629

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PEHCONF03_061

تاریخ نمایه سازی: 8 مهر 1398

چکیده مقاله:

تربیت هنری یکی از کارکردهای اساسی ومهم نظام آموزشی است. امروزه صاحب نظران در صدد بر آمده اند تا با معرفی زمینه ها وبنیادهای نظری ضرورت تربیت هنری را به نظام آموزشی وبرنامه های درسی تبیین وتوجیه کنند.متاسفانه درصحنه عمل به تربیت هنری به عنوان موضوعی واسطه نگریسته شده و به صورت اخص مورد توجه واهمیت قرار نگرفته وقطعا بی توجهی به نقش هنری تاثیرات مخربی بر رشد وپرورش و تکامل فکری هنرجویان در طولانی مدت خواهد داشت وجریان آموزش عالی هنر را به مجرایی ناکارآمد و عقیم تبدیل خواهد کرد. در این میان صنایع دستی ایران از دیرباز نقشی اساسی در اقتصاد هویت فرهنگی ایران داشته در میان کشورهای مختلف از لحاظ تنوع، کیفیت غنای هنری از جایگاه قابل قبولی برخوردار است. در حال حاضر آموزش رسمی صنایع دستی در دو سطح پیش از دانشگاه مقاطع دانشگاهی با دو رویکرد روش متفاوت اجرا میگردد. با توجه به تحولات اخیر نظام آموزشی کشور، بازنگری در نظام آموزش صنایع دستی با هدف ارتقاء توانمندیهای نیروی انسانی متخصص در این حوزه، امری ضروری است. پرسش اساسی که در این پژوهش بدان پرداخته میشود عبارت است از: نظام آموزش صنایع دستی ایران در راستای انطباق با رویکردهای اسناد تحول آموزشی بروزرسانی آن بر اساس نیازهای فعلی حوزه صنایع دستی، نیازمند چه تغییراتی است این پژوهش بر اساس ماهیت وروش ،تحلیلی-توصیفی است،که سپس از روش گردآوری کتابخانه ای چگونگی وچرایی تدریس رشته های هنر را درمقاطع دانشگاهی بدین صورت بررسی نموده و در نهایت معضلات آموزش هنر را دردانشگاه ها نقد کرده ونیازهای آن را با توجه به شرایط موجود بیان نموده و به ارائه پیشنهاد وراهکار برای تغییر وتحول درمباحث آموزش هنر به جهت بهبود اوضاع شغلی فارغ التحصیلان و پیشرفت جایگاه هنر با لحاظ نمودن نیازهای جامعه وانتظارات دانشجویان رشته های هنر باحفظ هویت فرهنگی،قومی، ملی بپردازد . نتایج این پژوهش بیانگر آنست که فقدان نظامی جامع یکپارچه، که منجر به گسیختگی اهداف محتوای آموزشی در برخی مقاطع تحصیلی گشته است همچنین گرایشی نبودن رشته صنایع دستی بر اساس پتانسیلهای بومی هر منطقه، از مهمترین کاستیهای این نظام آموزشی است بسیاری از اشکالات دیگر این نظام از جمله تکراری بودن محتوای برخی از دروس در مقاطع مختلف، عدم ارایه دروس کارآفرینی مباحث مرتبط با حوزه سب کار در مقطع مناسب قطع نگرش گرایشی مهارت محور دوره هنرستان در تحصیلات دانشگاهی، ناشی از فقدان این نگرش است. از اینرو تعریف نظامی جامع با رویکرد مهارت محور تمرکز بر تخصص منتهی به کارآفرینی اشتغال در گرایشی خاص آموزش خلاقیت مبتنی بر اصالت، اصول حرفهای شایستگی های مورد نیاز حوزه صنایع دستی از راهکارهای پیشنهادی در بروزرسانی نظام آموزش صنایع دستی ایران است. نتایج نشان می دهد که پارادایم های نوین آموزش هنر، تفکرهمراه با مطالعه ونقد با استفاده از برداشت های شخصی صحیح، ذهن منفعل را به سمت ذهنی فعال سوق می دهد و نیروهای بالقوه رابالفعل می سازد، بنابراین بهره بری یادگیری را ارتقاء داده، در نتیجه یادگیری مهارت وتکنیک سهل میشود که موجب پویایی، اکتشافات تیزبینانه با تاکید بر نوآوری ومنعطف با نیازهای اجتماع می شودکه موارد فوق نهایتا جایگاه فرد را درحرفه خویش تثبیت می سازد.

نویسندگان

نسیم زارعیان

مدرس دانشگاه فنی و حرفه ای مرکز خرم آباد، لرستان، ایران