بررسی ابعاد فلسفی سند چشم انداز نظام تعلیم و تربیت و نقد درونی آن

فلسفه تعلیم و تربیتی حاکم برنظام اموزش و پرورش هرکشور که خود برخاسته ازدیدگاه ها و رویکردهای فلسفی است بطور صریح یاضمنی شکلدهنده ی برنامه های درسی است به دلیل اینکه تعریفی ازفلسفه دشوار می نماید برای روشن شدن فلسفه آن را به شاخه های مختلف هستی شناسی معرفت شناسی و ارزش شناسی تقسیم بندی می کنند فلسفه دربعد هستی شناسی به بررسی و مطالعه ی هستیهایی پون خدا انسان و جهان می پردازد و به بررسی مسائلی ازقبل آن مطرح می سازد که واقعیت غایی مادی یا معنوی است اصل جهان برپایه ی ثبات یا تغییر است و ... دربعد معرفت شناسی به مسائلی چون منابع شناخت ابزار شناخت حدود شناخت و ملاک حقیقت و .... می پردازد و دربعد ارزش شناسی به اموری چون خیر و شر صواب و خطا و سلسله مراتب ارزشها عینی بودن یا ذهنی بودن ارزشها و نسبی یا مطلق بودن ارزشها می پردازد ارزشها یادرحوزه ی رفتارادمی مطرح هستند که به آن اخلاق گفته میشود و یا ناظر به هنر است که به آن ارزش شناس یمیگویند اگرچه برای سهولت کار این ابعاد را شاید بتوان ازهم متمایز نمود اما عملا این ابعاد دارای نوعی ارتباط نظام مند منطقی و سیستمی می باشند بدین معنی که نگاه هستی شناساانه متضمن نگاه معرفت شناسی و ارزش شناسی نیز می باشد این ابعاد نمی توانند دریک نظام فلسفی فاقد هماهنگی و عدم انسجام باشند این انسجام درونی است که باعث میشوند نظام های فلسفی شکل گیرند حتی اگررویکردی همانند رویکرد پوزیتیویسم منطقی اعتقادی به مسائل هستی شناسی نداشته باشند و یامنکر آ« باشند بازهم باساختارشکنی اندیشه های متافیزیکی خود بنیان متافیزیکی جدیدی را بنا می کنند که درادامه به تعدادی ازاین نظام ها به همراه ارتباط بین آنها اشاره گردیده است