رویکردی نو به آموزش و پرورش با توجه به یادگیری مادام العمر

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 626

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PESI08_105

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1397

چکیده مقاله:

امروزه نمی توان ،نقش آموزش و پرورش را برای آینده جامعه کم اهمیت شمرد. بنیان همبستگی اجتماعی، پیشرفت اقتصادی، توسعه پایدار، تعالی انسانیت، صلح و دوستی همگی به آموخته ها وآموزه های آموزش و پرورش وابسته است .لیکن آموخته های دوران مدرسه، برای نیل به چنین اهداف متعالی، نارسا جلوه می کند. درنتیجه، یک بازاندیشی بنیادی در ساختار، روش ها، محتوی، شیوه های سازماندهی و به ویژه تمرکز برراهبردهای یادگیری که به بهسازی آموزش و پرورش منجر شود، ضرورت دارد. به گونه ای که فرد در یک فرایند دایمی، آگاهانه و مسیولانه، درگیر یادگیری شود و تعهد خود را نسبت به خود آموزی ازطریق ایجاد، تقویت وتثبیت رویکرد یادگیری مداوم ارتقا دهد. از تعلیم و تربیت، تعاریف گوناگونی ارایه شده است. از آن جمله: تعلیم و تربیت، فعالیتی است مداوم و جامع برای رشد و تعالی انسان، غنای فرهنگ و تکامل جامعه. در فلسفه آموزش مداوم، تعلیم و تربیت به منزله عاملی در نظر گرفته می شود که نیاز های یادگیری همه افراد جامعه را در طول زندگی برآورده می کند. نظر به تفاوت های زیادی که از نظر خصوصیات فردی و ویژگی های یادگیری و هم چنین شرایط و امکانات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین افراد موجود است، ساخت و ترکیب برنامه های آموزشی باید متفاوت و متنوع باشد تا بتواند به احتیاجات همه افراد جامعه پاسخ دهد. برای آموزش مداوم مدت خاصی در نظر گرفته نشده است و امر آموزش از نظر زمانی نامحدود است، چرا که آموزش مخصوص سن خاصی نیست و باید در طول زندگی در دسترس همه افراد قرار گیرد. باید در این مورد برنامه های آموزشی سنتی، که معمولا برای سنین خاصی تدوین می شود، محدود شود و به نحوی تغییر شکل و گسترش یابد که امکان تعلیمات اساسی برای همه افراد جامعه فراهم آید. در آموزش مداوم باید به تغییر و تجدید نظر در هدف های آموزشی، سازماندهی و تشکیلات، مطالب و مواد آموزشی و هم چنین به روش تدریس توجه خاصی معطوف شود. اعتقاد کلی بر این است که پیشرفت سریع جامعه و بهبود شرایط زندگی و رشد فرد، به مثابه عنصری از جامعه، ایجاب می کند که عناصر آموزشی (هدف، روش، محتوی، و مانند آن ها) نیز متحول باشد. زیرا احتیاجات فرد در جامعه ای که مداوم در حال تغیر است دگرگون و با تغیر زمان، مکان و شرایط، متفاوت می شود. فلسفه آموزش مداوم این است که در آن از روش ها و نحوه سازماندهی و برنامه ریزی آموزش سنتی که معمولا فرصت های یادگیری افراد را محدود می کند خودداری می شود. در عوض، از روش ها و برنامه های استفاده می شود که افراد بتوانند هر زمان که تمایل داشتند و مخصوصا در هنگام استراحت و فراغت یا به طور خصوصی و شخصی به یادگیری ادامه دهند. از این رو در آموزش مداوم به گسترش صنایع آموزشی از طریق وسایل ارتباط جمعی توجه خاصی معطوف می شود. به این وسیله آموزش و پرورش برای همه افراد جامعه یکسان می شود و دمکراسی آموزشی که در حقیقت یکی از ارکان اساسی تعلیم و تربیت اجتماع است به مرحله اجرا درمی آید. در این پژوهش تلاش شده است که بر اساس رویکرد آموزش مداوم و فلسفه وجودی آن، نگاهی تازه به اهداف، روش ها، اصول و فنون موجود در آموزش و پرورش داشته باشیم و مشخص گردد که با توجه به فلسفه آموزش مداوم، اموزش و پرورش سنتی باید خود را با مولفه هایی مانند خودآفرینندگی، حمایت از برنامه های فرهنگ عمومی، خود آفرینندگی و تفکر نقاد همراه کند.

نویسندگان

مریم اصفهانی

دانشگاه علوم و تحقیقات تهران،دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت