اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 754

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PSYCONGRESS09_193

تاریخ نمایه سازی: 6 بهمن 1395

چکیده مقاله:

فراگیران در محیط های آموزشی در دست یابی به اهداف آموزشی خود با چالش های متعددی مواجه می شوند. یکی از مفاهیمی که در سال های اخیر به عنوان عامل موثر بر زندگی تحصیلی دانش آموزان مورد پژوهش قرار گرفته، اهمال کاری می باشد؛ اهمال کاری مشکل رفتاری است که به واسطه آن فعالیت مهم یا فعالیتی از زمانی به زمان دیگر موکول می شود که پیامد آن برای فرد، مشکل ساز است (ناس ، 2010 ). اهمال کاری که با ویژگی هایی چون: رفتارهای نارسای تصمیم گیری در یک حیطه یا بیشتر، در تعیین اولویت-ها، برنامه ریزی و پایبندی به آن مشخص می شود، به عنوان سبکی از زندگی تعریف می گردد که منبع اضطراب است ( میلگرام ، 1991). از جمله رویکردهای کاربردی در حوزه مشکلات یادگیرندگان، درمان شناختی رفتاری است. براساس الگوهای شناختی رفتاری، رفتارهای نارسا نظیر به تعویق انداختن عمدی یک تکلیف و انجام دادن فعالیت های لذت بخش به جای فعالیت اصلی و شناخت های غیرمنطقی مانندکمال گرایی و باور نداشتن به توانایی خود برای انجام تکالیف می توانند با ایجاد هیجان های منفی منجر به ایجاد اهمال کاری شوند (شکری، علیپور و آگاه هریس، 1391).پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر کرمانشاه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 94-93 بود. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بود. از بین 3 ناحیه شهر کرمانشاه، ناحیه 1و 3 انتخاب شد. 2 مدرسه از هر ناحیه و از هر مدرسه 1 کلاس که به شکل تصادفی انتخاب گردید. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار spss21 انجام شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین نمرات دو گروه از لحاظ اهمال کاری تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد. یافته ها حاکی از آن بود که مداخله شناختی رفتاری روشی موثر در کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان است. در تبیین نتایج می توان گفت در دیدگاه شناختی رفتاری مبنای تعلل ورزی، افکار غیرمنطقی در مورد شرایط و نتایج فعالیت هاست. کمال گرایی و توقع بیش از حد در انجام کار مورد نظر باعث می شود فرد از انجام آن کار طفره رود. بعضی از اهمال کاران باورهای ناکارامدی درباره فرارسیدن زمان مناسب برای شروع به کار دارند. این باورها ناکارامد هستند؛ زیرا معمولا مبتنی بر واقعیات نیستند و برخواسته از احساسات فرد است. علاوه بر این این گونه افکار به فرد این مسئله را القا می کنند که هیچ کنترلی بر زمان انجام کار ندارد. اهمال کاری اغلب یک زندگی خیالی فعال است. خیال پردازی ها شامل این هستند که تکالیف آسان خواهند بود و زمان کافی برای انجام آن وجود دارد. مداخله شناختی رفتاری از طریق مواجهه دانش آموزان با این افکار و اصلاح و تبدیل آن به خود گویی های واقع گرایانه باعث کاهش اهمال کاری در انجام تکالیف می شود. همچنین از طریق به چالش کشیدن خودانتقادگری و تحلیل سود و زیان آن به مقابله با این افکار می پردازد. در کنار اصلاح شناخت ها آموزش مدیریت زمان نیز در کاهش اهمال کاری تاثیر به سزایی دارد. پرین ، میلر ، هابرلین ، لو ، مندی و نیف (2011) نشان دادند تعیین ضرب العجل باعث افزایش برانگیختگی می شود. همچنین شناسایی عواملی که موجب حواس-پرتی می شود، استفاده از عبارات انگیزه آفرین و پاداش دادن به خود در این راستا به دانش آموزان کمک فراوانی می کند. شناسایی محدودیت ها و ضعف های خود در این زمینه کمک کننده است؛ زیرا انرژی کمتر منجر به اهمال کاری کمتر می شود؛ دانش آموزی که از نواقص و ضعف های خود آگاهی دارد بهتر می تواند میزان توانایی خویشتن را در انجام امور براورد کند. ازینرو مداخله شناختی رفتاری با اصلاح افکار و رفتار و به تبع آن احساسات فرد اهمال کار باعث کاهش اهمال کاری می شود.

نویسندگان

مهناز موسی زاده

ارشدمشاوره تحصیلی

محسن گل محمدیان

عضو هیئت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه