نگرشی نو بر کانسارهای استراتاباند غیر سولفیدی روی و سرب در ناحیه کوهبنان بهاباد

سال انتشار: 1384
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 2,799

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SGSI09_133

تاریخ نمایه سازی: 19 اردیبهشت 1386

چکیده مقاله:

ناحیه کانه زایی روی و سرب کوهبنان بهاباد در شمال استان کرمان و جنوب شرق استان یزد در محدوده پهنه تکتونیکی رسوبی ایران مرکزی قرار دارد . در این ناحیه، تعداد زیادی کانسار و نشانه معدنی روی و سرب وجود دارد . برای مثال می توان به طرز، گوجر، کارونگاه، تپه سرخ، آب حیدر ، سنجدو، کوه قلعه، تاجکوه، گیچرکوه و بنه انار ( احمدآباد ) اشاره نمود . کانسارها و نشانه های معدنی یاد شده عمدتاً در داخل افق چینه ای دولومیتی آهکی پرموتریاس قرار گرفته اند و شکل ماده معدنی در آنها غالباً از نوع رگه ای و ندرتاً همخوان با لایه بندی است . وجود گسلهای مهمی نظیر گسل کوهبنان، بهاباد 1 و بهاباد 2 با راستای شمال غربی جنوب شرقی در تکوین تاریخچه زمین شناسی منطقه و کانه زایی آن بسیار موثر بوده است . قرارگیری کانسارها و نشانه های معدنی ناحیه در افق چینه ای کربناته پرموتریاس به همراه شواهد زمین شناسی دیگر و شرایط مناسب موید این مطلب است که این کانسارها و نشانه های معدنی در ابتدا در شرایطی مشابه با کانسارهای نوع دره می سی سی پی ) Mississippi Valley – type deposits) شکل گرفته اند . از جمله این شرایط مساعد می توان به وجود توالی های تبخیری و کربناته، نبود و یا عدم تاثیر توده های آذرین و وجود گسل های مهم و کنترل کننده اشاره نمود . در نتیجه می توان کانه زایی ابتدایی را از نوع لایه کران ) strata- bound) دانست و کانسنگ اولیه بر اساس آنچه در بعضی از این کانسارها قابل مشاهده است ( مثلاً در تاجکوه ) از نوع سولفیدی و شامل اسفالریت، گالن، پیریت و به مقدار ناچیز سولفیدهای دیگر بوده است . کانسنگ سولفیدی اولیه در نتیجه قرارگیری در شرایط اکسیدان سطحی و تحمل دگرسانی به کانسنگ غیر سولفیدی تبدیل شده است . در نتیجه کانی های سولفیدی اولیه به کانی هایی نظیر همی مرفیت، اسمیت زونیت، سروزیت، آنگلزیت و دیگر کانیهای اکسیدی، کربناته ویا سولفاته تبدیل شده اند . علاوه بر این هوازدگی پیریت اولیه سبب تشکیل کلاهک آهنی ) gossan) شده و به عنوان یک راهنمای مناسب اکتشافی در افق یاد شده خودنمایی می کند . عمق تاثیر هوازدگی و تبدیل کانسنگ سولفیدی به کانسنگ غ یر سولفیدی معمولاً تحت تاثیر سطح آبهای زیرزمینی و تغییرات آن در زمانهای مختلف قرار داشته و در کانسار تاجکوه، حد فاصل این دو نوع کانسنگ درعمق 90 متری ( منطبق بر سطح تقریبی آبهای زیرزمینی دراین کانسار ) قرار دارد . در نتیجه احتمال وجود کانسنگ سولفیدی در کانساره ای دیگر ناحیه در عمق مناسب و پایین تر از سطح آبهای زیرزمینی دور از ذهن نیست . کانسنگ های غیر سولفیدی که در محل درزه ها و شکستگی های ساختاری تشکیل شده اند، در بسیاری از موارد نشانگر بافت کلوفرم می باشند . بنابراین می توان پذیرفت که این نوع کانسنگ تحت تاثیر سی الات با دمای پایین تشکیل شده است . با توجه به آنچه که در خصوص دسته بندی کانسارهای غیر سولفیدی روی ( و سرب ) عنوان شده است ) ) Hitzman et al., 2003 می توان نتیجه گیری نمود که کانسارهای مورد بحث در این پژوهش در گروه کانسارهای غیر سولفیدی روی ( و سرب ) از نوع جانشینی مستقیم (direct replacement) جای دارند . در نهایت می توان عنوان نمود که وجود کانسارهای غیرسولفیدی روی و سرب در این ناحیه جغرافیایی می تواند رویکردی جدید در ارتباط با اکتشاف و بهره برداری از این کانسارها را فراروی معدنکاران قرار دهد

نویسندگان

علی امیری

دانشگاه آزاد اسلامی واحد زرند

مهدی قربانی

سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، شعبه کرمان

عباس اکبرزاده

دانشگاه آزاد اسلامی واحد زرند

سیدوحید شجاعی باغینی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد زرند