بررسی ساختارهای گفتمان مدار در نبردسیاوش وافراسیاب براساس نظریه هاج وکرس وفاولر

تحلیل گفتمان عبارت است از تعبیه ساز و کار مناسب و اعمال آن در کشف و تبیین ارتباط متن با کارکردهای فکری- اجتماعی که از دیدگاههای کلی ما سرچشمه میگیرد. تبلور این دیدگاهها به صورت کارکرد فکری- اجتماعی ازطریق مولفه های خاصی در متن به نام ساختارهای گفتمان مدار 1 انجام میشود. درعمل، تحلیل گفتمان در صدد کشف و تبیین ارتباط بین ساختار دیدگاه های فکری- اجتماعی و ساختارهای گفتمان-مدار است. بر این اساس در این مقاله درصدد هستیم تا نبرد سیاوش و افراسیاب ازابتدای گرفتار شدن سیاوش به دست افراسیاب تا پایان کشته شدن سیاوش به دست گروی را بر پایه چهار ساختار گفتمانمدار زبانشناختی برجسته زیر از هاج وکرس و فاولرتحلیل و واکاوی نماییم: -1 گزینش لغات و تعبیرات خاص؛-2 فرایند اسم سازی؛ -3 به کارگیری مجهول دربرابر معلوم یا برعکس؛-4 بهره گیری ازالگوهای متفاوت جمله.هدف از این نوشتار واکاوی ارتباط بین ساختارهای فکری- اجتماعی با متن به شیوه رویکرد ساختاری گفتمان مدار است.

کلیدواژه ها:

تحلیل گفتمان ، سیاوش ، افراسیاب ، گرسیوز.