مقایسه نقش تربیت سیاسی در آرامش شهروندی از دیدگاه فارابی و هابز

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 546

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SICONF01_128

تاریخ نمایه سازی: 14 شهریور 1396

چکیده مقاله:

تربیت سیاسی یکی از ابعاد مهم تعلیم و تربیت آدمی است که در طول تاریخ مورد توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت و دست اندرکاران حکومت وسیاست بوده است.امرتربیت بعنوان فرایندی هدفمند برای جلوگیری از انحراف و به هدر رفتن منابع انسانی و غیرانسانی نیازمند نظریه ای است که بتواند براساس آن آرمانها و اصول وروشهای خود را به خوبی تبیین و تربیت رادر عمل هدایت نماید. مسیله اصلی در تربیت سیاسی اصل تعلیم پذیری سیاسی انسان و افراد جامعه است.مفروض همه نظریه های تربیتی این است که می توان انسان را با استفاده از روشهای درست به نحوی تربیت کرد که بتواند استعدادهایخود را در مسیر کمال هدایت کند.در صورت نبود تربیت درست این استعدادهای ذاتی وی ظایع خواهد شد.تربیت سیاسی می تواند اهداف گسترده ایی چون آموزش معاشرت افراد با یکدیگر ،ایجاد شخصیت سیاسی خاص و پرورش مدیران لایق و نهایتا ایجاد نظم و قانون در جامعه که حاصل آن رضایت و خشنودی شهروندانآن جامعه می باشد در پی داشته باشد.بسیاری از فیلسوفان مسلمان و غیر مسلمان مفاهیم سعادت و تربیت سیاسی را با یکدیگر مرتبط دانسته و بر این باورند که تربیت سیاسی زمینه ساز تربیت اخلاقی و رسیدن بهسعادت است.برای مثال ارسطو در اخلاق )نیکوماخوسی( براین باور است سعادت پسندیده ترین امور،خیر اعلا وغایت افعال انسانی است.به نظر وی انسان تنها به واسطه ارزشهای اخلاقی و فضیلت ها به خیر مطلق و سعادت دست می یابد.در پژوهش حاضر به منظور واکاوی بیشتر در قلمرو تربیت سیاسی و سعادت از میان فیلسوفان مسلمان،فارابی و از میان فیلسوفان غیر مسلمان توماس هابز برگزیده شده اند.براساس تحلیل پژوهشگران هابز دیدگاه های نسبتا مشترکی در تربیت سیاسی ومفهوم سعادت و بعضا اختلاف دیدگاه هایی در این دوزمینه با فیلسوفان مسلمان و از جمله فارابی دارد.هردو فیلسوف خواه مستقیم یا غیر مستقیم بر وجود حقیقتی نجات بخش که همان وصول به سعادت از طریق کسب فضیلت ها به واسطه تعلیم و تربیت سیاسی باشد صحه می گذارند.اگرچه در چیستی مفهوم سعادت و مصادیق واقعی آن شرایط و راه های وصول به آن اختلاف نظرهای اساسی میان آن دو وجود دارد که در این مقاله بررسی می شود.

نویسندگان

فرامرز نویدتبریزی

دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی کرمان واحد بافت