شناخت جهان متن به عنوان پایه نقد ادبی

سال انتشار: 1390
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 500

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SNCH02_007

تاریخ نمایه سازی: 16 اسفند 1394

چکیده مقاله:

در نقد ادبی نوین، ساز و کارهای سنتی تحلیل اثر ادبی از چشم اندازهای قصد و نیت مؤلف و معنادهی اثر که در آن به شیوه های انتقال معنی و جستجوی مسائل زندگی نامه ای و بستر اجتماعی تولید اثر می پرداخت، دیگر مرسوم و مورد توجه نیست.از این رو پرداختن به زمینه های بیرونی اثر جای خود را به تحلیل درونی اثر، صرف نظر از پدیدآورنده و دیگر آبشخورهای ضمنی آن داده است. در این رویکرد که نقد نوامریکایی، فرمالیسم و ساخت گرایی، بنیان گذاران و مدافعان آن به شمار می رود عنوان اثربه متن که همانا متناسب با خوانش جدید آثار ادبی ست، تغییر نام می دهد.به زعم بارت، عنوان اثر متضمن نوعی پیش انگاشت درباره مؤلف و معناست؛ آنچه از سوی مؤلف به معرفی و نمایش گذارده می شود و می توان آن را در کتاب فروشی ها، قفسه های کتابخانه ها و... یافت. در حالیکه متن به نمایش گذاشته نمی شود بلکه نشانداده می شود؛ درواقع متن از خود کشف حجاب می کند و از این رو مستقر در زبان است که پیوسته در حال شدن 1 استبارت دراز اثر به متن خاطرنشان می کند که منطق حاکم بر متن، تبیین معنای اثرنمی تواند باشد؛ چرا که این نگرش, متن را به گونه ای نامستقل در ورط های از مناسبات برون متنی قرار می دهد. تأکید بارت بر استقلال متن و شناخت ساز و کارهای درونی آن،شناخت جهان متن را پیش می کشد؛ آنچه نظریه های گوناگون پیرامونش شکل گرفته که هرکدام از چشم اندازهای خاصی به متن و نظام دلالی آن می پردازد. در این راستا نشانهشناسی، ساختارگرایی، شالوده شکنی، بوطیقای شناختی و آراء باختین در نحوه نگرش و خوانش متن، چشم اندازهای نوینی فراروی نقد ادبی و شناخت جهان متن می گشاید که در همه آنها کم و بیش جهان متن پایه و نقطه کانونی نقد به شمار می رود.

نویسندگان

مریم رامین نیا

استادیار دانشگاه گنبد کاووس