مقایسه سبک تفکر و ذهنیت فلسفی و تاثیر آن بر عملکرد کاری مدیران و کارکنان آموزش و پرورش شهرستان دماوند

هدف اصلی پژوهش شناسایی سبک تفکر و ذهنیت فلسفی و تاثیر آنها بر عملکرد کاری بود . پژوهشگر با طرح این پرسش که که وضعیت سبک تفکر و ذهنیت فلسفی مدیران و کارکنان آموزش و پرورش شهرستان دماوند چگونه است و آیا سبک تفکرو ذهنیت فلسفی مدیران بر عملکرد کاری کارکنان تاثیرگذار می باشد به تحلیل و تبیین موضوع پژوهش پرداخته است. جامعه ی آماری مشتمل بر کلیه مدیران و کارکنان آموزش و پرورش شهرستان دماوند در نظر گرفته شد که با استفاده از جدول برآورد حجم نمونه مورگان 258 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بود و به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه های استاندارد سبک تفکر رابرتاسترانبرگ، عملکرد کاری هرسی و بلانچارد و پرسشنامه هنجاریابی شده ذهنیت فلسفی سلطانی 1375 استفاده شد، همچنین برای محاسبه پایایی پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از روش آلفا کرونباخ استفاده شد که میزان پایایی برای پرسشنامه سبک تفکر برابر با 0/859 برای پرسشنامه ذهنیت فلسفی برابر با 0/806 و برای پرسشنامه عملکرد کاری برابر با 0/829 بدست آمد. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS با روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته تحقیق با استفاده از آزمون t تک گروهی دلالت بر این امر داشت که کاربرد سبکهای تفکر و کاربرد ذهنیت فلسفی در بین مدیران و کارکنان آموزش و پرورش شهرستان دماوند در وضعیت مطلوبیقرار دارد . همچنین نتایج تحلیل با استفاده از آزمون رگرسیون خطی نشان داد که عملکرد کاری مدیران و کارکنان بر اساس سبک تفکر و ذهنیت فلسفی قابل پیش بینی می باشد و عملکرد کاری توسط سبک تفکر بیشتر قابل پیش بینی خواهد بود.

کلیدواژه ها:

سبک تفکر ، ذهنیت فلسفی ، عملکرد کاری