بررسی حکم قتل ناشی از سرایت صدمات در جنایت عمدی و غیرعمدی

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 713

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

TEBCONF06_097

تاریخ نمایه سازی: 11 شهریور 1397

چکیده مقاله:

سلب حیات قربانی الزاما از رفتار مستقیم مرتکب نشات نمی گیرد، چه بسا جانی ضربه یا ضرباتی را بر منجی علیه وارد ساخته و در اثر سرایت این صدمات حیات شخص سلب گردد. در چنین مواقعی رفتار صورتپذیرفته یا در غالب عمد یا غیر عمد جای خواهد گرفت که هر یک احکام جداگانه ای می طلبد. در ادامه می کوشیم حکم مربوط به هریک از این موارد را مورد بررسی قرار دهیم:- 1 × سرایت صدمات عمدی اگر شخصی موضوع جنایت عمدی دیگری در عضو واقع شده و منجی علیه بر این باور باشد که صدمه یا صدمات وارده بر وی منتهی به ختم حیاتش نگردیده یا در صورت تحقق این موضوع، قتل حادث شده عمدی دانسته نخواهد شد، و از همین رو اقدام به قصاص عضو جانی نموده، نسبت به وجه یا مالی با مرتکب مصالحه کرده یا گذشت نماید، سپس به سبب سرایت صدمه فوت نماید دو فرض قابل تصور است:الف- عمدی شناخته شدن قتل ناشی از سرایت اگر قتل حادث شده، ناشی از سرایت جنایت بر عضو تشخیص داده شود، ولی دم مختار به اجرای قصاص خواهد بود. در چنین وضعیتی اگر نسبت به مرتکب قصاص عضو اجرا شده یا وجه المصالحه ای به اندازه دیه مقدر، کمتر یا بیشتر از آن اخذ شده باشد، اجرای قصاص نفس معلق به بازپرداخت دیه عضو قصاص شده یا وجه المصالحه دریافتی از جانب اولیاء دم منجی علیه خواهد بود. مبرهن است در چنین فرضی به دلیل شخصی بودن مسیولیت کیفری، مرتکبی که در زمان حیات قربانی قصاص عضو نسبت به وی اجرا گردیده نمی تواند خواستار اجرای اجرای آن نسبت ولی یا اولیاء دم باشد. هم چنین به علت عدم تساوی عضو با نفس، نمیتوان ولی دم را به این اعتبار که منجیعلیه پیش از ختم حیاتش قصاص عضو را اجرا کرده از حق اجرا قصاص نفس محروم ساخت. پس در این حالت و پیش از اجرای قصاص نفس لازم می آید تا دیه عضو قصاص شده یا وجه المصالحه دریافتی به مرتکب داده شده و سپس قصاص انجام پذیرد.ب- غیرعمدی شناخته شدن قتل ناشی از سرایت در صورتی که خاتمه حیات منجیعلیه که ناشی از سرایت جنایت بوده، غیر عمدی دانسته شود، مرتکب محکوم به پرداخت دیه نفس منجی علیه خواهد بود. اما بر خلاف فرض پیشین در چنین وضیعتی حقی برای مرتکب جنایت عمدی بر عضو، نسبت به دریافت وجه المصالحه یا دیه عضو قصاصاش که قربانیای که در زمان حیاتش دریافت داشته یا اقدام به قصاص آن کرده وجود نخواهد داشت. دلیل شکل گیری چنین افتراقی آن است که در فرض قبل هردو عامل صدمه و جنایات عمد تشخیص داده شده و لذا احکام آن با هم تداخل کرده و صرفا یک حکم صادر خواهدشد. اما در فرض حاضر، صدمه اولیه عمد دانسته شده و سرایت آثار آن است که بصورت غیر عمد تشخیص داده می شود. در نتیجه هر یک از این عوامل حکم مخصوص به خود را داشته و لذا با یکدیگر تداخل نمی کنند.لازم به ذکر است فروض بررسی شده فوق اختصاص به حالتی دارد که جنایت رخ داده ناشی از بروز و سرایت یک ضریه بوده باشد. اما در صورتی که ضربات متعدد منتهی به قتل منجی علیه گردیده و قتل نیز مش مول جنایت عمدی دانسته شود، باید میان حالتی که سرایت تمامی یا برخی از ضربات در تحقق قتل نقش داشته تفاوت قایل شد. با این توضیح که اگر ختم حیات قربانی در اثر سرایت مجموع ضربات پدید آمده و ضربات نیز متوالی باشند تمامی این موارد در حکم ضربه واحد خواهند بود. در چنین وضعیتی حکم قصاص در صورتی که مرگ ناشی از سرایت عمدی تشخیص داده شود و حکم پرداخت دیه در صورتی که قتل ناشی از سرایت غیرعمدی دانسته شود صادر خواهد شد. لیکن در مواقعی که صرفا سرایت برخی از ضربات منجر به قتل شده و برخی دیگر از ضربات در تحقق آن نقش نداشته با شند، مرتکب را باید به سبب سرایت ضربات موثر در قتل به قصاص نفس و به سبب ضربات غیر موثر به حسب مورد به قصاص عضو یا پرداخت دیه محکوم ساخت. -1 سرایت صدمات غیر عمدی زمانی که منجی علیه در اثر سرایت صدمه یا صدمات غیرعمدی فوت نماید نیز در دو فرض قابل بررسی است: الف اگر صدمه وارد شده واحد بوده و در اثر سرایت همان صدمه شخص فوت نماید. یا در صورتی که ضربات مرتکب متعدد است و ختم حیات از سرایت مجموع ضربات ناشی شده باشد تنها دیه نفس مورد حکم قرار خواهد گرفت.ب در صورتی مرتکب ضربات متعددی را بر قربانی وارد آورد، لیکن تنها سرایت برخی از صدمات منتهی به مرگ منجی علیه شود و برخی دیگر از صدمات در مرگ قربانی اثر گذار نباشد، دیه صدمات مسری در دیه نفس تداخل می نماید. در ارتباط با صدمات غیرمسری نیز دیه جداگانه محاسبه و مورد حکم قرار خواهد گرفت. نتیجتا آن که درقتلی که ناشی از سرایت صدمه واحد باشد حکم به دیه نفس داده خواهد شد. صدور چنین حکمی در مواقعی که ختم حیات قربانی ناشی از سرایت تمامی صدمات در ضربات متعدد باشد نیز برقرار بوده و دیات صدمات متعدد در دیه نفس تداخل می نماید. در صورتی نیز که صرفا سرایت برخی از صدمات متعدد در تحقق قتل موثر باشد، حکم به تعدددیه داده خواهد شد. در انتها باید گفت صدور چنین احکامی صرفا اختصاص به بحث قتل نداشته، بلکه مشابه چنین احکامی در ظهور آسیب بزرگتر یا قطع عضو نیز جاری خواهد بود.

نویسندگان

علیرضا مشیراحمدی

دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد