CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

تحلیل نمادینگی آتش در اساطیر برمبنای نظریه همترازی و رویکرد نقد اسطوره ای (با تمرکز بر اساطیر ایران و شاهنامه فردوسی)

عنوان مقاله: تحلیل نمادینگی آتش در اساطیر برمبنای نظریه همترازی و رویکرد نقد اسطوره ای (با تمرکز بر اساطیر ایران و شاهنامه فردوسی)
شناسه ملی مقاله: JR_JLSS-43-3_005
منتشر شده در شماره 3 دوره 43 فصل در سال 1389
مشخصات نویسندگان مقاله:

مه دخت پورخالقی چترودی - دانشیارگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
فرزاد قایمی - استادیارگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد

خلاصه مقاله:
نقد اسطوره ای، یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که بر شالوده یافته های علوم روان شناسی، انسان شناسی و تاریخ تمدن به وجود آمده، به ویژه بیشترین تاثیرات را از نظریات یونگ درباره ناخودآگاه جمعی و کهن الگو ها پذیرفته است که از روان شناسی او با روان کاوی تحلیلی و از روش تحلیل او از اساطیر، با عنوان اسطوره شناسی تحلیلی یاد می کنند. در این جستار، با این رویکرد، به بررسی نمادینگی عنصر آتش پرداخته شده است. فرض ضدیت جوهری و وحدت نهایی میان عناصر متضاد، نتیجه فرافکنی محتویات ناخودآگاه در موضوعات بیرونی، در جهت غلبه بر طبیعت است و در این میان، آخشیج آتش صاحب نقش هایی شده است که در اساطیر و ادب جهان و از جمله شاهنامه فردوسی نمود دارد و آنها را می توان در دو بخش تقسیم بندی کرد: در این اساطیر، عنصر آتش- به عنوان آخشیج فرازین و واسطه میان آسمان و زمین- از یک سو، نمادی از ظهور و تجلی ملکوت معنا در عالم مادی و مظهری از طبیعت روحانی است و در سویه متقابل خود، مظهری از قهر و خشم و شکوه عالم لاهوت (آتش دوزخ) و مرحله ای هراسناک از سوختن و گداختن است که گذر از آن (آزمون آتش)، مرحله ای از تشرف و عروج به مقامی بالاتر را درخود نمادینه کرده است.

کلمات کلیدی:
نقد اسطوره ای، کهن الگو، ناخودآگاه جمعی، یونگ، شاهنامه/ آتش

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/631127/