تبیین رابطه بین توسعهیافتگی سرزمین با سازههای انسانی مستقر در فضای جغرافیایی با تاکید بر جغرافیای انتقادی و انسانگرا (مطالعه موردی: ایران)
عنوان مقاله: تبیین رابطه بین توسعهیافتگی سرزمین با سازههای انسانی مستقر در فضای جغرافیایی با تاکید بر جغرافیای انتقادی و انسانگرا (مطالعه موردی: ایران)
شناسه ملی مقاله: JR_GEP-27-1_011
منتشر شده در در سال 1395
شناسه ملی مقاله: JR_GEP-27-1_011
منتشر شده در در سال 1395
مشخصات نویسندگان مقاله:
رضا الهویردی زاده - دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران*
زهرا احمدی پور - دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
مهدی کریمی - دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
عبدالله صفری - کارشناس ارشد جغرافیا از دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
خلاصه مقاله:
رضا الهویردی زاده - دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران*
زهرا احمدی پور - دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
مهدی کریمی - دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
عبدالله صفری - کارشناس ارشد جغرافیا از دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده تبیین رابطه دیالکتیک توسعه با فضای جغرافیای منشا مباحث نظری متفاوتی در علوم جغرافیا شده است. کشور ایران جامعه متنوعی از حیث انسانی و طبیعی دارد، لذا توجه به توسعه ملی با این بافت جغرافیایی موضوعی قابل تامل است. مقاله حاضر سعی در تبیین رابطه بین توسعهیافتگی سرزمینی با سازههای انسانی مستقر در فضای جغرافیایی ایران دارد. منظور از سازههای انسانی، اقوام حاضر در ایران است. بحث نظری در قالب «رویکردی انتقادی به مقوله توسعه» - با تاکید بر جغرافیای انتقادی و انسانگرا – همراه با توجه به «نظریه نوسازی» است. وضعیت توسعه یافتگی اقوام در ایران در هر سه بعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی سوال پژوهش حاضر است. تحقیق به لحاظ هدف، بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است و ابزار گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانهایی است؛ استفاده از منابع کتابخانهایی، مقالات، اطلاعات و دادههای ثانویه مورد توجه قرار گرفته است. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که مشارکت اقوام در قالب استانهای پیرامون جغرافیایی در انتخابات ریاست جمهوری در مقایسه با استانهای مرکزی از میزان کمتری برخوردار است؛ لکن این وضعیت در هر دوره رو به بهبودی میرود. حضور اقوام در مدیریت سیاسی کشور، در سطح هیات دولت، بیانگر آن است که به غیر از آذربایجانیها، بقیه اقوام حضور کمرنگی در مدیریت سیاسی کشور در سطح ملی دارند. وضعیت نهادهای مدنی در سطح محلی و منطقهایی از وضعیت خوبی برخوردار نیست و باید تشکلها و نهادهای مدنی در مقام مولفهایی از توسعه سیاسی مورد توجه بیشتری قرار گیرند. در زمینه توزیع امکانات رفاهی و مادی در سطح استانهای کشور و مناطق مرزی اقدامات خوبی انجام یافته است؛ لکن وضعیت توسعه مرکز- پیرامون همچنان در کشور باقی است. بودجهریزی و برنامهریزی به دلیل تک ساخت بودن نظام سیاسی ایران، بطور متمرکز برای تمامی واحدهای فروملی انجام میگیرد و این رویه برای توسعه اقتصادی کشور ضعف اساسی است. گسترش شبکه ارتباطی در کشور به شکل شعاعی است و این نوع شبکه ارتباطی، پیوند و ارتباط مناطق پیرامونی را با هم ضعیف میکند. در زمینه توسعه فرهنگی و اجتماعی، متغیرهایی چون ارزشها و هنجارهای قومی، تعامل و روابط بین قومی مورد تحلیل قرار گرفته است، یافتهها نشان میدهد، این بعد توسعه هم با وضعیت مطلوب فاصله دارد.
کلمات کلیدی: واژه های کلیدی: توسعه, توسعه یافتگی سرزمین, سازه انسانی, اقوام, جغرافیای انتقادی
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1199399/