واکاوی نگرش دلوز درباره هستی انسان و نسبت آن با مخاطب در هنر تعاملی
عنوان مقاله: واکاوی نگرش دلوز درباره هستی انسان و نسبت آن با مخاطب در هنر تعاملی
شناسه ملی مقاله: JR_PHILO-15-34_005
منتشر شده در در سال 1400
شناسه ملی مقاله: JR_PHILO-15-34_005
منتشر شده در در سال 1400
مشخصات نویسندگان مقاله:
پریا چوبک - دانشجوی دکتری فلسفه هنر، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران. ایران
محمد اکوان - دانشیار گروه فلسفه، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران. ایران
محمدرضا شریف زاده - دانشیار گروه فلسفه هنر، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران. ایران
زهرا رهبرنیا - دانشیار گروه پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا (س)
خلاصه مقاله:
پریا چوبک - دانشجوی دکتری فلسفه هنر، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران. ایران
محمد اکوان - دانشیار گروه فلسفه، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران. ایران
محمدرضا شریف زاده - دانشیار گروه فلسفه هنر، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران. ایران
زهرا رهبرنیا - دانشیار گروه پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا (س)
گفتمان هنرهای خلاق تعاملی، سبب تغییر رویکرد مفهوم مخاطب هنری از نظارهگری بیکنش و منفعل به آفرینندهای تعاملگر و پویا بوده است که از منظر فلسفه پستمدرن نگاهی قابل تامل به انسان، بشمار میآید. افادات ژیل دلوز به فلسفه، از جسمانیترین رویکردها به حیات انسان است که با نکتهپردازیهای خلاقانه وی میتواند ابزار تحلیلی کارآمدی برای بررسی نقش و شناخت واکنشهای انسانی بشمار رود. اصطلاحاتی از قبیل صیرورت، ریزوم و بدن بدون اندام در شناخت رفتارهای انسانی که از سوی دلوز مطرح شده میتوانند در تحلیل رفتارهای مخاطب بکار روند. در این مقاله به این پرسشها پرداختهایم که آیا هنر تعاملی میتواند ترجمان هنری صیرورت باشد و اینکه انتخابهای پیشروی مخاطب چگونه با تعاریف بدن بدون اندام و ریزوم مرتبط میشوند. در شیوه پژوهش، اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانهای و دیجیتال استخراج و سپس با به کارگیری این مستندات، جایگاه مخاطب به روش تحلیلی- توصیفی با رویکرد دلوزی تشریح شدهاند. در نهایت به این نتیجه نزدیک شدهایم که بنابر تعریف بدن بدون اندام، مخاطب هنر تعاملی با مجموعهای از بالقوگیهای منحصر به فرد روبهرو است که انتخاب از میان آنها، روند شکلگیری اثر هنری را به شیوهای بیقاعده و ریزومگونه هدایت میکند که این اثر در طی مسیر و در لحظه به ظهور میرسد و همواره میان قوه و فعلیت قرار دارد و در نهایت این تعریف با عبارت فلسفی صیرورت از دیدگاه دلوز، همسان است.
کلمات کلیدی: انسان, بدن بدون اندام, ریزوم, ژیل دلوز, صیرورت, مخاطب, هنر خلاق, هنر تعاملی
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1275222/