بررسی کارکردمقوله اعتماد بعنوان مولفه سرمایه اجتماعی درتبدیل دانش ضمنی به آشکاردرسازمان

در دنیای امروزسازمانها براساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت می پردازند امروزه تمامی سازمان های کوچک وبزرگ نیازمند پیاده سازی مدیریت دانش در خود هستند تا از گردونه رقابت عقب نمانند در خلق وکسب دانش آشکار وتسهیم آن در بین تیم های کاری نمی توان نقش سرمایه اجتماعی ومولفه های آن را نادیده گرفت چرا که مولفه های آن مانند اعتماد عدالت ومشارکت جمعی وسبب همبستگی بیشتر بین اعضا می شود ومسیر مدیریت وانتقال دانش را در بین شبکه های سازمان تسهیل می سازد مدیرانی که بتوانند در سازمان از مولفه های سرمایه اجتماعی استفاده کنند راه کامیابی شغلی وسازمانی اعضای سازمان را هموار می سازند در امر مدیریت دانش نیز مادامی که اعتماد به عنوان مولفه اصلی سرمایه اجتماعی در بین کارکنان واعضا سازمان ها ایجاد نشود کسب وتبدیل دانش ضمنی موجود در سازمانها به دانش صریح وهمچنین تسهیم آن در بین اعضاء بسیار مشکل وناهموار می شود مقاله حاضر که مبتنی برمطالعات کتابخانه ای واسنادی بروز انجام پذیرفته است سعی بر نشان دادن جایگاه واهمیت اعتماد بعنوان مولفه سرمایه اجتماعی در تبدیل دانش ضمنی به آشکار در میان اعضای سازمان دارد.