CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بازی در غیاب معنا، سرشت مشترک زبان و هنر

عنوان مقاله: بازی در غیاب معنا، سرشت مشترک زبان و هنر
شناسه ملی مقاله: ICONFAAA01_043
منتشر شده در کنفرانس بین المللی هنر، معماری و کاربردها در سال 1395
مشخصات نویسندگان مقاله:

رضا رفیعی راد - دانشجوی کارشناسی ارشد نقاشی دانشگاه یزد
بهرام احمدی - استادیار عضو هیات علمی دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد

خلاصه مقاله:
حضور تجسمی زبان در نقاشی، از زمان شکل گیری داداییسم شروع شد. آنها برخلاف مدرنیستهای گرینبرگی به دنبال زبان اختصاصی هنر نبودند بلکه از کیفیات بیانی مانند طنز، هجو، کنایه، تقلید و استهزا به منظور تکانه بصری استفاده کردند. در سالهای بعد در هنر مفهومی، این حضور پررنگرتر شد چنان که ماهیت هنر و زبان به هم گره خوردند. آنچه ضرورت دارد این است که می توان زیربنای این تفکر را در اشتراک میان زبان و هنر و بازی، در جهانی که نشانه ها از واقعیت منفصل هستند جستجو کرد به نحوی که در هر سه می توان قاعده مستقر و حاکم را شکست و برای استقرار قاعده ای تازه راه یافت یافته نهایی این پژوهش درباره سرشت مشترک هنر، زبان و بازی، این است که نهاد هنر در دنیایی که معنا در آن غایب است و ارجاعات مفاهیم به هیچ چیز در واقعیت نیست، بازی است و هنرمند در این جهان تنها می تواند هایپریال تولید کند. یعنی شکلی از زندگی که در آن اشکالی که به هیچ واقعیت ارجاع نمی شوند در کنار هم قرار داده می شوند و اثر هنری تولید می کنند.

کلمات کلیدی:
زبان، هنر، بازی، هایپریال

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/616272/