مجتبی پردل - دانشجوی دکتری زبان شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
حدایق رضایی - استادیار زبان شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
عادل رفیعی - استادیار زبان شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

در این مقاله، کوشش می شود به چگونگی تولید و درک معانی پیدایشی از سوی نویسنده و خواننده در شعر سپید از منظر بوطیقای شناختی نگریسته شود. نظریه ای که چارچوب لازم را برای این کار فراهم می آورد، هم آمیزی مفهومی است که ژیل فوکونیه و مارک ترنر (1998 و 2002) پیش نهاده اند. برخلاف رویکردهای فرمالیستی که صورت اثر را در کانون توجه قرار می دهند، در نظریه های شناختی، معنا و فرایندهای مفهومی در پس پشت صورت آثار در مرکز توجه قرار میگیرند؛ فرایندهایی همچون انطباق، نگاشت و فرافکنی. کاربست نظریه هم آمیزی مفهومی در بررسی تحلیلی و توصیفی شعری از گروس عبدالملکیان نشان می دهد نظریه مزبور به خوبی از عهده توصیف و تبیین شناختی چگونگی آفرینش و خوانش آثار شعری برمی آید؛ بدین ترتیب که برپایۂ نظریه نام برده می توان هر شعر را آمیزه یا مجموعه ای از آمیزه های مفهومی به شمار آورد که نویسنده آن ساخت و پرداخت کرده است و خواننده نیز جهت درک و تفسیر معنای پیدایشی حاصل از این آمیزه یا آمیزه ها باید به بازسازی شبکه ادغامی نهفته در پس پشت آنها بپردازد.

زبان شناسی شناختی، هم آمیزی مفهومی، فضای آمیزه، ساختهای پیدایشی، شعر سپید