تاثیر تورم و شرایط اقتصادی بر روی روابط متقابل بین مادران سرپرست خانواده و فرزندانشان

نرخ جمعیت زنان سرپرست خانوار در دهه های اخیر رشد گسترده ای داشته است .در کنار افزایش نرخ رشد جمعیت ، این گروه تغییرات کیفی مانند تغییر ترکیب سنی ، تحصیلی ، درآمدی و فقر اقتصاد ی را نیز تجربه کردهاند که مسائل مبتلا به آنان را به مرور از یک پدیده اجتماعی نسبتا طبیعی به موضوع اجتماعی از جنس آسیب تبدیل کرده است . هدف این مقاله بررسی و تحلیل تاثیر تورم و شرایط اقتصادی بر روی روابط متقابل بین مادران سرپرست خانواده و فرزندانشان است . پژوهش حاضر تحقیق کتابخانه ای و با مطالعه پژوهش های صورت گرفته در این زمینه انجام شده است . نتایج پژوهش نشان می دهد که به لحاظ آماری تفاوت معناداری بین انزوای اجتماعی ، گرایش به اعتیاد، بزهکاری فرزندان و فقر اقتصادی زنان سرپرست خانوار و زنان دارای سرپرست وجود دارد. این شواهد ملازم با رابطه ای است که مادران سرپرست خانوار با فرزندان خویش دارندکه نشان دهنده موقعیت زنان سرپرست خانوار در ساختار اجتماعی -اقتصادی جامعه است . فقر و فقدان پیوندهای اجتماعی و در نتیجه ، تجربه آن ها از فشار و عدم دریافت حمایت مناسب ، چه از نوع رسمی و چه از نو ع غیررسمی ، این زنان و فرزندانشان را در معرض آسیب قرار می دهد.

کلیدواژه ها:

اقتصاد ، تورم ، رابطه ، فرزندان ، مادران.