بررسی تاثیر مدیریت دانش بر بهبود عملکرد سازمانی با نقش میانجی تفکر سیستمی با استفاده از روش الگوی معادلات ساختاری (مطالعه موردی: شرکت صنایع معدنی فولاد سنگان خراسان)

این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مدیریت دانش بر بهبود عملکرد سازمانی با نقش میانجی تفکر سیستمی با استفاده از روش الگوی معادلات ساختاری در شرکت صنایع معدنی فولاد سنگان در شهرستان خواف استان خراسان رضوی میباشد. این مقاله از نظر هدف، کاربردی، با توجه به ماهیت توصیفی، و از نظر روش پیمایشی میباشد. جامعه آماری شامل کارمندان و خبرگان شرکت صنایع معدنی فولاد سنگان (500) نفر می باشد که از این میان تعداد 460 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند. برای اعتبار سنجی این پرسشنامه از نرم افزار SPSS استفاده گردید که ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده معادل 0/83 درصد حاصل گردید. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه مدیریت دانش بر اساس مدل جیبینگ2013، دارای سه مولفه ی: دانش برای مشتری، دانش از مشتری، دانش درباره مشتری می باشد، پرسشنامه عملکرد سازمان هم بر اساس مدل هرسی و گلد اسمیت، 2003، دارای شش مولفه ی: محیط، وضوح، توانایی، مشوق، ارزیابی، اعتبار میباشد و تفکر سیستمی از مدل پرسشنامه استاندارد گلدمن سنجیده شده و پنج مولفه سلسله مراتب سازمانی، هم پایانی و چندپایانی، وابستگی اجزا، عوامل محیطی و کلی نگری را مورد توجه قرار داده است که در پرسشنامه ها از طیف 5 گزینه ای لیکرت، مورد استفاده قرار گرفت.همچنین برای تحلیل فرضیه و بررسی روابط بین متغیرها از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شده است. نتیجه بررسی فرضیه نشان میدهد که بین تفکر سیستمی و مدیریت دانش، رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین تفکر سیستمی بر روی بهبود عملکرد سازمان تاثیر مستقیم دارد و سازمانی که کارکنان آن از سطوح بالاتری از تفکر سیستمی برخوردار بوده اند عملکرد آن سازمان نیز در ارزیابی مطلوب تر بوده است.

کلیدواژه ها:

مدیریت دانش ، بهبود عملکرد سازمانی ، تفکر سیستمی ، الگوی معادلات ساختاری