بررسی مفهوم »خود«در اندیشه کیرکگارد

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 199

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CPSP01_2014

تاریخ نمایه سازی: 28 تیر 1402

چکیده مقاله:

مفهوم »خود«۱ در طبقه ی مفاهیمی قرار دارد که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است ازاینرو اغلب اندیشمندان به نظریه پردازی در رابطهبا این مفهوم پرداخته اند.»خود« در ابتدا در حوزه فلسفه مورد تعمق قرار میگیرد اما در قرن ۱۹و۲۰به سایر حوزه ها به ویژه روانشناسی وجامعهشناسی نیز راه پیدا میکند. ازاین رو ما شاهد تعاریف متعددی از نظرگاه های مختلف هستیم.کیرکگارداز جمله اندیشمندانی است، که در این بره ه زمانی به نظریهپردازی درباره این مفهوم می پردازد. »خود«در اندیشه او یکی از مفاهیمی اساسی است. به عقیده کیرکگارد خود برای انسان ازقبل وثابت وجود ندارد بلکه انسان از این قابلیت بهرمند که به آن شکل دهد. خود از نظر کیرکگارد دارای سیر تکوینی است پس همواره در مسیر شدن وتکامل گام بر میدارد. کیرکگارد با نظر به اینکه انسان در کدام یک از مراحل هستی قرار دارد خودهای منحصر به فردی برای انسان قائل است. برای کیرکگارد مفهوم »خود«مانند دیگر اندیشمندان مکتب اگزیستانس یک طرح ناگشوده است که بهوسیله خود فرد نقش زده میشود.مفهوم خود برای کیرکگارد در پیوند با گناه،اضطراب ،خودآگاهی وناامیدی معنا پیدا میکندوخودشکوفایی آنرا زمانی میداند که انسان به فردیت کامل رسیده باشد. اگر چه کیرکگارد بر روی فردیت انسان تاکید میکند اما خود انسانی را امری بدون ارتباط با دیگر پدیدها نمیداند از نظر او این خود دارای ارتباط ۴گانه یعنی ارتباط با خدا،خود،هستی ودیگری است .

نویسندگان

زینب بحرینی

دانشگاه خوارزمی

ایراندخت فیاض

دانشگاه علامه طباطبایی