بررسی تطبیقی سگ ولگرد صادق هدایت و قلب سگی میخاییل بولگاکوف از منظر اگزیستانسیالیسم و سمبولیسم

در این پژوهش به بررسی تطبیقی سگ ولگرد صادق هدایت و قلب سگی میخاییل بولگاکوف از منظرسمبولیستی پرداخته ایم و نوع نماد مطرح در هر دو اثر را مشخص کرده ایم؛ افزون بر این هر دو اثر را ازمنظر اگزیستانسیالیستی نیز بررسی کرده ایم. برآیند کار چنین است که هر دو اثر کاملا نمادین هستند، امابا تفاوت هایی: نماد مطرح در سگ ولگرد انسان تنهای معاصر را بیان می کند، انسانی که از عذاب هم نوعانخود به ستوه آمده است. هدایت در قالب سگی ولگرد این وضعیت را به باد انتقاد می گیرد و اثری نمادین کهرنگ و بوی عاطفی و اجتماعی دارد می آفریند. قلب سگی نیز اثری کاملا نمادین است و نماد مطرح در آنسیاسی، اجتماعی است. اثری است که در آن از انقلاب روسیه، حکومت کمونیستی، پرولتاریا و نابرابری هامی گوید. از منظر اگزیستانسیالیسم نیز مشخص کرده ایم که مولفه های آن مانند بحث وجود، تنهایی، پوچیو مرگ در سگ ولگرد با بسامد بالاتری از قلب سگی نمود یافته است؛ چنانکه می توان سگ ولگرد را جزوآثار اگزیستانسیالیستی دانست. هر چند رگه های اگزیستانسیالیسم در قلب سگی هم دیده می شود، اما بهنظر می رسد نویسنده از این مفاهیم برای مقصودی دیگر استفاده کرده است.

کلیدواژه ها:

بررسی تطبیقی ، قلب سگی ، سگ ولگرد ، اگزیستانسیالیسم ، سمبولیسم