واژه شناسی توصیفی آموزش

سال انتشار: 1381
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 59

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IJME-2-2_002

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1402

چکیده مقاله:

آزمون Test اصطلاح «آزمون» در اکثر کتاب های فارسی، ترجمه واژه «تست» است. در تعریف آزمون یا تست، آن را «ابزاری عینی و استاندارد شده برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار یا ویژگی های انسان» در نظر می گیرند. منظور از واژه «عینی» (objective) در تعریف آزمون یا تست این است که در تفسیر و نمره دهی نتایج آزمون، قضاوت و نظر شخصی آزماینده یا ممتحن دخالت ندارد. در آزمون یا تست، آزمودنی یا فراگیر خود فراهم کننده پاسخ سوال نیست، آزمودنی یا فراگیر خود فراهم کننده پاسخ سوال نیست، بلکه وی در جریان آزمون به انتخاب پاسخ سوال نیست، بلکه وی در جریان آزمون به انتخاب گزینه هایی می پردازد که توسط معلم یا سازنده آزمون از قبل تدارک دیده شده و نحوه نمره گذاری آنها مشخص گردیده اند. برای فهم بیشتر واژه عینی، می توان آن را در مقابل واژه «ذهنی» (subjective) قرار داد. در مقولیه ارزیابی دانشجو (student assessment)، امتحاناتی نظیر امتحانات کتبی و یا شفاهی، در مقوله روش های ذهنی ارزیابی قرار می گیرند. در این روش ها، آزمودنی خود به تهیه پاسخ می پردازد و آن را به صورت مکتوب و یا شفاهی بیان می کند. چون در این روش ها، نظر آزماینده یا ممتحن در قضاوت و نمره گذاری و پاسخ ها موثر است، به آنها ذهنی اطلاق می شود. منظور از واژه «استاندارد شده» در تعریف آزمون این است که این آزمون قبلا در نمونه وسیعی اجرا شده است و شاخصهای روان سنجی آن محاسبه گردیده و ضمنا سوالات آن تحلیل شده و سوالات نامناسب آن حذف و روش های نمره گذاری و تفسیر نمرات آن مشخص شده است. بدیهی است آزمون هایی توسط استادان تهیه و در موسسات آموزشی اجرا می شود، به دلیل وقت گیر و پبر هزینه بودن فرایند استاندارد سازی، آزمون های استاندارد نیستند. استاندارد نبودن آزمونهای پیشرفت تحصیلی که در موسسات آموزشی به کار گرفته می شود، ضعفی برای آنها محسوب نمی شود. غالبا اگر استادان آزمون های خود را با توصیف ارائه شده برای ساخت آزمون تهیه کنند، آزمون های آنان در مقام تجزیه و تحلیل های آماری نیز وضعیت خوبی خواهد داشت. منظور از واژه «برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار» این است که آزمون ها تمام رفتارهای یادگیری شده ار اندازه گیری نمی کنند، بلکه نمونه کوچک و البته معرفی از رفتار را می سنجد. یعنی از هر قسمت از مطالب آموزش داده شده، تعداد سوالاتی مطرح می شود که پاسخ گویی به آن تعداد سوال، معرف کل یادگیری فراگیر خواهد بود. آزمونهای نرم مرجع (Norm Referenced) آزمونهایی هستند که ملاک موفقیت در آزمون پس از انجام آزمون مشخص می شود. این ملاک موفقیت از عملکرد کل افراد آزمودنی حاصل می گردد. مثلا، میانگین و انحراف معیار آزمون و نیز نرم های آن محاسبه می شود و تک تک آزمودنی ها با نرم های تعیین شده آزمون، که محصول عملکرد کل آزمودنی ها است، مقایسه می شوند و موقعیت آنها در آزمون مشخص می گردد. آزمون کنکور نمونه روشنی از این نوع آزمون می باشد. آزمون های ملاک مرجع (Criterion Referenced) پیشنهاد این نوع از آزمون ها توسط صاحب نظرانی ارائه شده که بر محور بودن هدف های یادگیری تاکید فراوان داشتند. این صاحب نظران دیدگاهی را تحت عنوان «یادگیری در حد تسلط» (Mastery Learning) ارائه دادند و معتقد بودند که یادگیرندگان در هر درسی باید به حد قابل قبولی از هدف های آموزشی دست یابند. از این رو، صاحب نظران پیشنهاد کردند که باید حداقلی از سوالات توسط فراگیران پاسخ داده شود که تسلط آنها را به آن محتوای درسی نشان دهد. در این نوع آزمون، کارشناسان، قبل از برگزاری آزمون، با مشورت و همکاری یکدیگر، حدی را برای قبولی در آزمون با توجه به سوالات تهیه شده مشخص می کنند. در این نوع آزمون ها، دسته بندی دانشجو هدف نیست و پس از آزمون فراگیران که به حداقل نمره قبولی دست یافته اند به عنوان قبول مطرح می شوند و سایر فراگیران باید با مطالعه و کوش در دفعات بعدی توفیق قبولی را پیدا کنند. آزمون تافل نمونه روشن آزمون های ملاک مرجع محسوب می شود. شایسته است که موسسات آموزشی و بویژه موسسات آموزشی پزشکی که ماهیتا باید پاسخ گوی توانایی فارغ التحصیلان خود باشند، شیوه امتحانات خود را به سوی آزمون های ملاک مرجع سوق دهند. قابل ذکر است که ایده یادگیری در حد تسلط و تاکید بر کسب حداقل اهداف آموزشی مورد نیاز از سوی فراگیران که نهایتا به پیدایی آزمون های ملاک مرجع انجامید، برخاسته از نهضتی بود تحت عنوان «پاسخ گویی تربیتی» (Educational Accountabilituy) که در نیمه اول قرن بیستم رواج یافت و معتقد بود که موسسات آموزشی در قبال هزینه ای که مصرف می کنند باید به جامعه پاسخ گو باشند.

نویسندگان