نگاه فقه تطبیقی به سن بلوغ؛ اماره تعبدی یا نشانه طبیعی

سال انتشار: 1387
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 101

فایل این مقاله در 28 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_MADA-1-1_008

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1402

چکیده مقاله:

صاحب نظران برای شناسایی فرد بالغ از نابالغ، علائمی را برشمرده اند که برخی از این علائم از سوی همگان پذیرفته شده و برخی دیگر، مانند «سن» میان فقها اختلاف برانگیخته است. گروهی در فقه اهل سنت، اساسا سن را علامت بلوغ به شمار نیاورده و به سراغ دیگر علائم رفته اند. در مقابل، گروهی هم سنین متعددی را برای بلوغ برشمرده اند که در نبود دیگر علائم، سن علامت بلوغ خواهد بود.      اختلاف نظر در فقه شیعه هم بر سر سن به گونه دیگری به چشم می خورد. پیشینیان با توجه به نصوص، سن را علامت بلوغ دانسته و آن را نه سال تمام برای دختر و پانزده سال تمام برای پسر اعلام کرده اند. این دیدگاه، آن سان بر اندیشه ها و فتواهای آنان سایه انداخته که کمتر مخالفی به صراحت از آن انتقاد کرده است. با وجود این، در لابلای سخنان پیشینیان، آرایی یافت می شود که خود گویای آن است که این علامت، پذیرش همگانی نداشته است.      امروزه معاصران با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی به بررسی دیدگاههای پیشینیان پرداخته و آن را به بوته نقد کشیده و نسبت به درستی آن تردید کرده اند. به باور این دسته، نسبت به پدیده ای طبیعی که در اثر عوامل گوناگون از فردی به فرد دیگر متفاوت می نماید، چگونه می توان یک ضابطه (سن نه و پانزده سال) را علامت بلوغ دانست؟ افزون بر این، از دختر نه ساله که به رشد فکری و جسمی نرسیده، چگونه می توان انتظار داشت که تکالیف شرعی را رعایت کند؟      اکنون پرسش این است که آیا اساسا سن، علامت بلوغ است و آیا می توان آن را اماره تعبدی بلوغ دانست و بالاخره، چه علامت یا علامتهایی برای بلوغ وجود دارد و ملاک عمل باید قرار گیرد؟

نویسندگان

علیرضا اسماعیل آبادی

دانشجوی دکترای حقوق خصوصی دانشگاه تهران پردیس قم

حمیده یزدی مقدم

کارشناس ارشد آموزش پرستاری و مربی دانشکده علوم پزشکی سبزوار