بازخوانی «میمسیس» افلاطونی در پرتو رساله کراتیلوس

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 71

فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LIUM-1-1_006

تاریخ نمایه سازی: 21 بهمن 1402

چکیده مقاله:

میمسیس، در کنار تخنه و پوئسیس، از اصطلاحات کلیدی فلسفه هنر افلاطون است که مبتنی بر بازنمایی جهان خارج در آفرینش اثر هنری است. از آنجایی که در نگرش افلاطون فرایند بازنمایی بر بنیان نظریه وجودی معرفتی او استوار است، آنچه افلاطون در باب میمسیس به دست می دهد، متاثر از جایگاه سلسه مراتبی وجود و به تبع آن معرفت است. در واقع، میمسیس از این منظر متوجه پدیدارهایی است که اصالت آن ها به نوعی محل تردید است و بنابراین محصول هنری پدیدآمده از طریق این فراشد نیز پدیداری ظلی و توهمی به شمار می رود. بر این اساس، پژوهش حاضر کوشیده است ضمن بررسی اصالت مفروضاتی که افلاطون در طرح نظریه میمسیس بدان پای بند است؛ لوازم و عواقب منطقی این نظریه را بررسی کند و کاستی های این نظریه را از یک چشم انداز خاص آشکار کند. به همین سبب، نگارنده در طول این بررسی به بازخوانی این نظریه در پرتوی رساله کراتیلوس پرداخته است. این بررسی نشان می دهد، آنچه افلاطون در خصوص عدم اصالت معرفت هنری به دست می دهد، با اتکاء به آرای خود وی در نهایت در باب زبان نیز به وجه اولی صادق است، و بنابراین التزام به مفروضات و نتایج نظری وی به همان میزان که موجب می شود هنر و هنرمند را مشمول ادراک غیراصیل پدیدارها به شمار آوریم، زبان و زبان مند نیز بر اساس این دریافت فاقد فهم اصیل و معتبر است.

نویسندگان

مسعود آلگونه جونقانی

دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان