نگاهی به حاکمیت ولایت فقیه در انقلاب اسلامی

حاکمیت ولی فقیه به عنوان یکی از مفاهیم اصلی انقلاب اسلامی، به معنای تمرکز قدرت و مسئولیت و حقوق بر خلاف سازمان های قدرتمند و مستقل در دست ولی فقیه یا عالم سیاسی و دینی با توجه به توصیه های امام خمینی (ره) در این خصوص، که بر اساس نظریه حاکمیت اسلامی بر پایه قرآن و سنت و با تکیه بر مفهوم وجود قانون خدا، انعکاس یافته است. هدف از این حاکمیت، اجرای قوانین الهی و پیشرفت جامعه به نحوی است که باعث پویایی و توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شود. در حالی که حجیت و توانمندی ولایت فقیه باید بر اساس تعهد او به مسئولیت ها و اهداف به دنبال رسیدن به فرصت های کامل و همه جانبه مردم باشد، حاکمیت ولی فقیه شامل اجرای حقوق الهی در قالب قوانین کانونی، برای حفظ و توسعه نظام پادشاهی اسلامی، با توجه به عناصر اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی مناسب، یکی از نکات اصلی حل مشکلات جامعه با شیوه های شفاف و فوریست. به همین دلیل، حاکمیت ولی فقیه بیشتر به عنوان یک وسیله تحقق اهداف انقلاب اسلامی از طریق تبدیل احکام و مردمی به حقوق قانونی، و کنترل موثر بر عملکرد دولت و مجلس براساس ارزش های انقلابی، مورد استفاده قرار می گیرد.انقلاب اسلامی به عنوان یک موجه سیاسی است که از عصر سیاسی و فقهی برای تشکیل ساختارهای انتقال و تغییر حاکمیت استفاده می شود. از این رو، حاکمیت ولی فقیه به عنوان یک موضوع برای بررسی در انقلاب اسلامی نیز مورد نظر قرار می گیرد. بررسی حاکمیت ولی فقیه به شمار موضوعات قابل تحلیل در انقلاب اسلامی اضافه می کند که بررسی کنترل و تاثیر داده شده توسط این ولی فقیه را شامل می شود.هدف این مقاله بررسی حاکیمت ولایت فقیه در انقلاب اسلامی است.

کلیدواژه ها:

حاکمیت ، ولایت فقیه ، انقلاب اسلامی ، سیاست