هنر و اخلاق

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 658

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ETHICS04_022

تاریخ نمایه سازی: 25 بهمن 1394

چکیده مقاله:

پیوند میان هنر و اخلاق پیوندی کهن پیچیده و دیرپا است، هنر در دوره های نخست تکوین جوامع انسانی با تجویز حفظ حرمت خدایان و تبلیغ احکام اخلاقی عمدتاً پاسددار ارزشهای اخلاقی بوده است. ارتباط میان هنر و اخلاق از افلاطون تا هیوم دلمشغولی شمار کثیری از اندیشمندان بوده است و فقط در سده هجدهم میلادی نظرات متفاوتی دایر به استقلال این دو از یکدیگر مطرح شد هرچند بار دیگر تولستوی در پایان قرن نوزدهم و به ویژه جریان نیرومندی همچون مارکسیسم در قرن بیستم پیوند آن دو را احیاء کردند، افلاطون را به حق باید سرسخت ترین مدافع پیوند هنر و اخلاق دانست. در فرض وجود این پیوند پژوهش حاضر بر ارتباط متقابل دو مقوله هنر و اخلاق نظر دارد. و به کاربرد اخلاق در هنر و نقش هنر در کاربرد اخلاق می پردازد. برخی فیلسوفان بر اهمیت هنر در تربیت اخلاقی انسان اصرار ورزیده اند، آیا هنر می تواند به اعتلای اخلاق کمک کند؟ آیا می توانیم بگوییم تجربه هنری را می توان در آموزش اخلاق بکار گرفت؟ بعضی از آثار هنری مثلاً رمان می تواند بعضی اوقات در آموزش اخلاقی بعضی اشخاص موثر افتد. به نظر تامس رایمر تراژدی نیز عرصه باز نمود تعالیم اخلاقی است. هنرهای بصری نیز واجد قابلیت تمام و کمال انعکاس محتوای اخلاقی است حال چگونه بازنمایی دقیق هنری و تصویری مضامین اخلاقی می تواند برای بیننده در فهم اخلاقی اواهمیت داشته باشد؟ جذابیت پایان نیافتنی تابلوهای نقاشی در چیست؟ اگر ما نقاشی را حامل پیام اخلاقی خاصی بدانیم، آن پیام را به محض درک اثر دریافت می کنیم. پس چرا دوباره سراغ آن می رویم؟ آیا جنبه های اخلاقی اثر ما را دوباره به خود می خواند؟ پژوهش جهت پاسخ به سوالات فوق به رابطه متقابل اخلاق و هنر می پردازد.

نویسندگان

طاهره کمالی زاده

استادیار گروه فلسفه دانشگاه زنجان