توسعه یک مدل مفهومی جهت شناسایی روابط بین تولید چابک، تولید ناب، تکنولوژی اطلاعات و عملکرد سازمانی در کشورهای در حال توسعه ( مورد مطالعاتی بنگاه های کوچک و متوسط تولیدی استان یزد)

تحولات سریع تکنولوژیکی، جهانی شدن و انتظارات خصوصی سازی از ویژگی های محیطی هستند که سازمان های تجاری کنونی با آنها مواجه اند. برای کسب موفقیت در این محیط، استفاده از سیستم های نوین تولیدی همچون تولید ناب و چابک، یک مزیت رقابتی را ایجاد می کند که می توان با شهرت در نوآوری و کیفیت آن را حفظ نمود. سازمان چابک فرآیندها و افراد سازمان را با تکنولوژی پیشرفته همگام ساخته و نیازهای مشتریان را براساس محصولات و خدمات با کیفیت خود و در یک قالب زمانی نسبتا کوتاه رفع می کند. در این تحقیق برآنیم تا با توجه به ادبیات تحقیق صورت گرفته در حوزه تولید ناب و چابک، یک مدل مفهومی را جهت شناسایی رابطه بین تولید ناب و تولید چابک در سازمان های تولیدی شناسایی نماییم. از آنجایی که توسعه فن آوری اطلاعات در سازمان، یکی از پارامترهای تاثیر گذار بر تمامی بخش های سازمان می باشد، بی تردید این موضوع نیز در خصوص سیستم های بهنگام مستثنی نبوده و در تحقیق حاضر سعی خواهیم نمود تا درجه تاثیر گذاری این موضوع نیز با استفاده از مدل های آماری مناسب مورد سنجش قرار دهیم. از آنجایی که در برخی از تحقیقات صورت گرفته، مدل تولیدناب به سه مدل خرید بهنگام، تولید بهنگام و فروش بهنگام تقسیم بندی شده اند، لذا از عبارت تولید ناب یا سیستم بهنگام جامع استفاده شده است که به نوبه خود می توان، با تفکیک نمودن مولفه های هر یک از این زیربخش ها، تاثیر هرجزء از اجزا تولید ناب را به صورت مجزا مورد سنجش قرار داد. با توجه به مدل مفهومی تحقیق، تعداد هشت فرضیه تدوین شده است. جامعه آماری نیز شرکت های تولیدی فعال استان یزد بوده که طبق مدل های آمار تعداد نمونه آماری جهت آزمون فرضیه ها انتخاب شده است.

کلیدواژه ها:

تولید چابک ، تولید ناب ، تکنولوژی اطلاعات و عملکرد سازمانی