خرده روایت ها؛ گریزگاه نقال از برنامه روایی
محل انتشار: دوماهنامه جستارهای زبانی، دوره: 7، شماره: 5
سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 433
فایل این مقاله در 26 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_LRR-7-5_016
تاریخ نمایه سازی: 6 آذر 1397
چکیده مقاله:
داراب نامه طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که از طریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است. این داستان، سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان میکند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرار گرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند. این خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرآیندهای سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه - معناشناسی روایی براساس قصد کنشگر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیر کلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود این است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه - محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی، عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختارهای اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را باز گذاشته است. حضور نقال و بازسازی قصه، نظام معنای روایت را دستخوش تغییر کرده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
کبری بهمنی
دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه الزهراء (س)، تهران و استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دورود، لرستان، ایران
ذوالفقار علامی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه الزهراء (س)، تهران، ایران