بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و کارکردهای تحولی خانواده دوران کودکی بر طلاق عاطفی معلمین

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و کارکردهای تحولی خانواده دوران کودکی بر طلاق عاطفی معلمین اجرا شده است. روش تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان متاهل شاغل در نواحی هفتگانه آموزش و پرورش شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بود. حجم جامعه مورد نظر حدود ۲۴ هزار معلم اعلام شده بود که برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری در دسترس و برای تعیین حجم نمونه نیز از جدول مورگان استفاده شد که از میان جامعه آماری تعداد ۳۷۹ انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اول یانگ (SQ-SF) پرسشنامه سنجش کارکرد تحولی خانواده (DFFAQ) و پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (EDS) بودند. داده های این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت. در سطح توصیفی آماره های توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، بیشینه و کمینه نمرات محاسبه و در سطح آمار استنباطی برای پاسخگویی به فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیلرگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که با توجه به ضرایب استاندارد می توان گفت از بین مولفه های کارکردهای تحولی خانواده، سه مولفه ی توجه و تنظیم، ارتباط متقابل و انضباط تاثیر منفی معنی داری بر طلاق عاطفی دارند که بدین معناست با افرایش میزان این مولفه ها، احتمال وقوع طلاق عاطفی کاهش خواهد یافت و در میان این سه مولفه، ارتباط متقابل نسبت به انضباط و توجه و تنظیم تاثیر بیشتری بر طلاق عاطفی معلمان دارند. از با ین حوزه های پنجگانه طرحواره های ناسازگار اولیه نیز دو مولفه بریدگی/ طرد و خودگردانی/ عملکرد مختل تاثیر مثبت معنی داری بر طلاق عاطفی دارند که بدین معناست با کاهش میزان این مولفه ها، احتمال وقوع طلاق عاطفی کاهش خواهد یافت و همچنین در میان این دو مولفه، مولفه ی بریدگی/ طرد نسبت به خودگردانی/ عملکرد مختل تاثیر بیشتری بر طلاق عاطفی معلمان دارد.

کلیدواژه ها:

طرحواره های ناسازگار اولیه ، کارکردهای تحولی خانواده ، طلاق عاطفی