تحلیل گفتمان انتقادی مساله صلح درتعلیم وتربیت افغانستان مبتنی برسند قانون اساسی دوره جمهوری اسلامی
محل انتشار: مجله فلسفه تربیت، دوره: 7، شماره: 7
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 22
فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PESI-7-7_001
تاریخ نمایه سازی: 29 آذر 1402
چکیده مقاله:
در این پژوهش، «مساله صلح در تعلیم وتربیت افغانستان، مبتنی بر سند قانون اساسی این کشور در دوره جمهوری اسلامی» مورد تحلیل قرار گرفته است. اما از آن جهت که کاربرد زبان دارای پیچیدگی های مختلف است و پیوندی با عرصه های بیرون از خود دارد، روش این پژوهش، تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد فرکلاف را به کمک رویکرد لاکلا و موف است. منبع اصلی این تحلیل، چنان که در عنوان ذکر شده است، سند قانون اساسی افغانستان در دوره جمهوری اسلامی است. در عین حال از اسناد و متون معتبر دیگر نیز برای توسعه و تعمیق تحلیل استفاده شده است. نتیجه به دست آمده از این تحلیل نشان می دهد که سند قانون اساسی، دارای گفتمان یگانه نیست؛ بلکه گفتمان های مختلفی را بدون داشتن محوریت و دال مرکزی مشخصی، در قالب یک نظم گفتمانی در درون خود جای داده است. مهم ترین گفتمان های شناسایی شده در این سند، گفتمان «اسلام گرایی»، «دموکراسی»، «نژاد گرایی» و «ملی گرایی» است که حول دال های اصلی «اسلام»، «مردم»، «قوم» و «ملت» شکل گرفته اند. این تعدد گفتمانی، سبب می شود که برساخت هویتی صلح در این سند، مرکب از دال های متنوع و مفاهیم متعدد و غیرمنسجم باشد که به دلیل تخاصم گفتمانی دال ها و سازه های یاد شده، برساخت صلح و در نتیجه آموزش صلح محقق نشود.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
علیرضا محمودنیا
گروه فلسفه تربیت دانشگاه خوارزمی تهران