فهم تجربه دینی

سال انتشار: 1380
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 26

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_MATIN-3-11_004

تاریخ نمایه سازی: 19 اسفند 1402

چکیده مقاله:

چکیده: مقاله نینان اسمارت در باب «فهم تجربه دینی » به سبب طرح برخی از مباحث روش شناختی و معرفت شناختی که برای هر پژوهشی در حوزه عرفان ضروری است ، اهمیت بسزا دارد. امتیاز نوشته اسمارت در این است که بر پیچیدگی مباحث مربوطه تاکید می ورزد و موضع روش شناختی متعادل و ظریفی را در برابر دیدگاههای «همه یا هیچ » اکثر محققان خام اندیش پیشین متون عرفانی برمی گزیند، دیدگاههایی مبنی بر اینکه یا شخص عارف است و مباحث را کاملا واضح می بیند یا عارف نیست و از این رو ساکت می ماند، چرا که ملاحظاتش خارج از موضوع است . حوزه ای که مقاله اسمارت به طور خاص به آن می پردازد معنای واژه «تجربه » است آنگونه که در زمینه بحث از تجربه دینی استعمال می شود، موضوعی که یقینا وضوح قابل ملاحظه ، تحقیق پدیدارشناختی بیشتر و دقت مضاعف می طلبد. خلاصه ماشینی: ملاحظه دیگری که باید کرد این است که اگرچه می توانیم برخی از سنتها را به عنوان سنتهای دینی برگرفت سنتها و جنبشهایی نیز هستند که شاید نتوان به طور معمول دینی نامید، ولی با این همه دارای ویژگیهای صوری هستند که آنها را دست کم شبیه ادیان می کند و اندیشه ها، انگیزه ها و احساسات انسانی مشابهی را نمایان می سازند. آن استدلال ، به طور مختصر، از این قرار است : اگر دین نوعا متضمن جنبه ها یا ابعاد گوناگون همانگونه که من در جایی دیگر آنها را نامگذاری کردم یعنی آموزه ، اسطوره ، تعلیم اخلاقی ، شعائر، تجربه و نهادینه سازی اجتماعی باشد، پس مائوئیسم شبیه دین است . خلاصه کلام تا اینجا بدین قرار است : از تجربه های دینی ، تاثرانگیز و / یا تفسیر شده ، که درون یا بیرون سنتهای دینی و شبه دینی واقع می شوند، فهم وجودی و / یا نظری (به درجات مختلف ) می تواند وجود داشته باشد. زیرا هرچند صور مختلفی از مشاهده وجود دارد که ظاهرا ارتباطی با عبادت خداوند ندارد برای مثال ، آن صورتی که در آیین ترودایی بودا یافت می شود ممکن است جستجوی یوگایی ، بدین نحو تفسیر شود، درست همانطور که ما نیز می توانیم ظرف شستن را به عنوان شکلی از خدمت به خدا بنگریم . یکی از معیارهای کفایت در اینجا این است : آیا ما به اندازه کافی فهمی از اینکه آن تجارب چگونه هستند داریم تا به طور معقولی ما را متقاعد کند که تجربه های الف ، ب ، ج و مانند آن از بافتهای مختلف ، نسبتا مشابه اند؟ زیرا اگر اینگونه باشند، نتایجی درباره تکوین و اعتبار تجربه دینی به دست می آید.