بررسی تأثیرات مدارس معماری غربی بر شکل گیری شیوه های نوین آموزش معماری و تحلیل روند تحولات ساختاری در نظام آموزشی ایران

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 485

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ASULW06_048

تاریخ نمایه سازی: 25 فروردین 1400

چکیده مقاله:

پیشینه ی آموزش آکادمیک معماری در کشور ایران را می توان مقارن با تأسیس دانشکده ی هنرهای زیبا در تهران به سال 1329در نظر گرفت و این تاریخ را به عنوان مبدأ شکل گیری آموزش معماری در ایران به روش نوین آن (در مقابل شیوه های استاد وشاگردی سنتی در دهه های قبل تر) برشمرد. اما در اروپا، چنین تحولی حدود ا سه دهه قبل و با روی کار آمدن مکاتب و جنبشهای نوین هنری و معماری، همچنین تأسیس مدارسی از جمله باهاوس (و پیشتر از آن بوزار)، که اولین الگوها و ساختار های نوینآموزش هنر، صنعت و معماری در سال های 1919 میلادی در جهان غرب پایه گذاری می کرد، شکل گرفته بود. این تاریخ که درایران مصادف با اواخر دوره ی قاجار و اوایل روی کار آمدن حکومت پهلوی بود، آغاز تحولات گسترده و زیربنایی در شئون مختلفجامعه در ایران، از جمله هنر و معماری و شیوه های آموزش آن بود. با شروع عصر پهلوی، ارتباط با غرب و مدرنیزاسیون به صورتفراگیر در کشور شروع شد . از آنجا که در سال های اولیه ی شروع آموزش آکادمیک در ایران، شماری از دانش آموختگان معماریکه از مدارس معماری غرب فارغ التحصیل شدند و به ایران بازگشتد و نخستین شیوه های نوین آموزش معماری در ایران را پایهگذاری کردند، بنابراین به نظر می رسد که شکل گیری پایه های آموزش نوین معماری ایران در آن سال ها، به میزان قابل توجهیمتأثر از شیوه های آموزشی در این مدارس غربی از جمله مهم ترین آن ها باوهاوس و بوزار می باشد.هدف تحقیق حاضر، شناسایی و چگونگی روند این تأثیر، بر شکل گیری، رشد و تداوم کیفیت آموزش معماری در مدارس ودانشکده های معماری در بدو شکل گیری دستگاه آموزشی آکادمیک در کشور ایران می باشد. روش گردآوری اطلاعات در تحقیقحاضر که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد، استفاده از منابع کتابخانه ای، بررسی تحقیق های مشابه پیشین و سپس تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده بر اساس هدف تحقیق می باشد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که آنچه امروزه در شیوه هایآموزش معماری در ایران از آن رنج میبرد، فقدان جایگاه مناسب در دستیابی شیوه ای است که معرف مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی خاص خود باشد. اگرچه شیوه ی سنتی استاد و شاگردی، جای خود را به شیوه های نوین و حتی بیگانه ی غربی دادهاست، اما همواره با در نظر گرفتن اقتضا و شرایط "زمان" ، پذیرفتن واقعیت های روز جامعه، پذیرش منطقی نقاط مثبت سایراصول و روش ها، می توان به قراری شرایط مساعد، کارامد و جامع، امید داشت.

نویسندگان

احمد میرزاکوچک خوشنویس

عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری

سوده کیاکجوری

دانشجوی دکتری دانشگاه آزاداسلامی واحد تهران- شمال