فیشته در مواجهه با فلسفه نقادی کانت
محل انتشار: دوفصلنامه غرب شناسی بنیادی، دوره: 2، شماره: 1
سال انتشار: 1390
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 163
فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_OCCIDE-2-1_004
تاریخ نمایه سازی: 7 اردیبهشت 1400
چکیده مقاله:
فلسفه در طول تاریخ تحولات بسیاری کرده است. از آن جمله انقلاب کپرنیکی کانت بود که تغییر کلی نوع نگاه به فلسفه انجامید و مرحلهای جدید در فلسفه را درپی داشت. فلاسفه پس از کانت هریک به نوعی با این دیدگاه در تعامل بودند، اگرچه کانت مدعی بود که نظامی کاملا نقادانه ایجاد کرده است، اما ظاهرا پایبندی به روش انتقادی مورد نظر او حتی در نظام خودش هم کاملا ممکن نشده بود. سعی در اصلاح نظام کانتی برای پاسخگویی به مدعیان نارسایی فلسفه او نیز طرفدارانی داشت که از آن جمله میتوان از راینهولد و فیشته نام برد. در این میان، فیشته تلاش کرد تا با ارائه مبانی مستحکم برای فلسفه، ریشه عدم قطعیت و یقین را از میان برکند. او در نوشتههای خود، همچون آثار مربوط به نظریه علمش، سعی در توضیح روش خود و اصلاح فلسفه انتقادی کانت کرد. در اینجا تلاش میکنیم به بررسی هرچند اندک پیشزمینههای شکلگیری اندیشه فیشته و چگونگی مواجهه او با مشکلات فلسفه نقادی کانت بپردازیم.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
علی کرباسیزاده
استادیار فلسفه، دانشگاه اصفهان
نسرین اسدیان
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان