بررسی درک کنایه از دیدگاه فرضیه برجستگی تدریجی

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 226

فایل این مقاله در 26 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LRR-11-1_005

تاریخ نمایه سازی: 18 مهر 1400

چکیده مقاله:

تحقیق حاضر به بررسی فرضیه برجستگی تدریجی و تاثیر آن بر کنایه پرداخته است تا بررسی شود عامل مهم در دسترسی ذهن به معنای کنایه چیست. هدف از انجام این تحقیق، سنجش RT (زمان خواندن) و شناسایی و تبیین رابطه بین ۳ متغیر نوع بافت (تحت اللفظی، تمثیلی) و میزان آشنا بودن عبارت (بسیار آشنا، آشنا و ناآشنا) و سرعت خواندن (آهسته، هم­زمان و سریع) کنایه بوده است. برای هر کدام از نمونه­های کنایه، یک بافت تاثیرگذار در معنای تحت­اللفظی کنایه و یک بافت تاثیرگذار در معنای تمثیلی همان کنایه به­وجود آمد. از نرم­افزاری برای انجام آزمایش صفحه متحرک خودمهار استفاده شد که توانایی سنجش زمان خواندن عبارت­ها را داشت. نتایج نشان داد، نمونه­های کنایه، فرضیه برجستگی تدریجی را به ­طور کامل تایید نکردند و نتایجی خلاف فرضیه برجستگی تدریجی حاصل شد به این صورت که بافت بیشتر بر معنای برجسته پیشی می­گرفت و در درک تاثیر می­گذاشت و این ­دو تاثیر موازی یکدیگر نداشتند. همچنین، بر اساس نتایج تحقیق چنین به­نظر می­رسد که معنای برجسته هم در عبارت­های تمثیلی بسیار آشنا و هم در عبارت­های تمثیلی آشنا، معنای تمثیلی است و معنای برجسته در عبارت­های تمثیلی ناآشنا معنای تحت­اللفظی و معنای تمثیلی است.   واژه­های کلیدی: زبان تمثیلی، زبان­شناسی شناختی، فرضیه برجستگی تدریجی، کنایه.  Salience Hypothesis

نویسندگان

لیلا عرفانیان قونسولی

Assistant Professor, Kashmar higher Education Institute, Kashmar, Iran

شهلا شریفی

Associate Professor of Linguistics, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran.

مراجع و منابع این مقاله:

لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
  • • Akimoto, Y.; Miyazawa, S. & Muramoto, T. (۲۰۱۲). “Comprehension ...
  • • Ariel, M. (۲۰۰۲). “The demise of a unique literal ...
  • • Azad, O. & Monshizadeh, M. (۲۰۱۵). “The dominant psycholinguistic ...
  • • Bates, E. & MacWhinney, B. (۱۹۸۹). “Functionalism and the ...
  • • Bates, E. (۱۹۹۹). “On the Nature and Nurture of ...
  • • Chambers, C. D. & Brown, M. (۲۰۰۳). “Timing accuracy ...
  • • Coulson, S. & Kutas, M. (۱۹۹۸). “Frame-shifting and sentential ...
  • • Erfaniyan Qonsuli, L.; Sharifi, Sh. & Meshkatod Dini, M.(۲۰۱۴a). ...
  • • Erfaniyan Qonsuli, L.; Sharifi, Sh. & Meshkatod Dini, M. ...
  • • Erfaniyan Qonsuli, L. & Sharifi, Sh. (۲۰۱۵). “Metaphor; a ...
  • • Garnsey, S.; Pearlmutter, N. J.; Myers, E. & Lotocky, ...
  • • Giora, R. (۱۹۹۵). “On irony and negation”. Discourse Processes. ...
  • • Giora, R. (۱۹۹۷). “Understanding figurative and literal language: the ...
  • • Giora, R. (۱۹۹۸). “When is relevance? On the role ...
  • • Giora, R.; Fein O. & Schwartz, T. (۱۹۹۸). “Irony: ...
  • • Giora, R.; Fein O. (۱۹۹۹). “Irony: context and salience.” ...
  • • Giora, R. (۲۰۰۳). On Our Mind: Salience, Context, and ...
  • • Giora, R. ; Fein, O.; Laadan, D.; Wolfson, J.; ...
  • • Giora, R. (۲۰۱۱). “Will Anticipating Irony Facilitate it Immediately?” ...
  • • Grice, H. P. (۱۹۷۵). “Logic and Conversation”. In P. ...
  • • Just, M. A.; Carpenter, P. A. & Wooley, J. ...
  • • Katz, A. N. (۱۹۷۷). “Propositional Structure and Illocutionary Force”. ...
  • • Kreuz, R, J. & Roberts, R. M. (۱۹۹۳). “The ...
  • • MacWhinney, B. (۱۹۸۷). “The Competition Model”. In B. MacWhinney ...
  • • McKinney, C. J.; MacCormac, E. R. & Welsh-Bohmer, K. ...
  • • Schwoebel, J.; Dews, S.; Winner, E. & Srinivas, K. ...
  • • Shirazi Adl M. & Sasani F.(۲۰۱۳). “Perspective from cognitive ...
  • • Thornton, R.; MacDonald, M. C. & Arnold, J. E. ...
  • • Zajonc, R. B. (۲۰۰۰). “Closing the Debate over the ...
  • • آزاد، امید و مجتبی منشی زاده (۱۳۹۴). «رویکردهای غالب ...
  • • شیرازی عدل، مهرناز و فرهاد ساسانی (۱۳۹۲). «دیدگاه از ...
  • • عرفانیان، لیلا. و همکاران (۱۳۹۳). «چگونگی درک کنایه بر ...
  • نمایش کامل مراجع